شاید غمانگیز باشد اما واقعیت این است که جوامع دیگر نسبت به قهرمانسازی قویتر! نه ما که کلا در این مورد خوب نیستم؛ پس باید جمله اصلاح شود. شاید غمانگیز باشد اما جوامع دیگر بر خلاف ما نسبت به قهرمانهایشان (چه در قصه، چه واقعیت) آگاه هستند. این آگاهی از آرشیو لباسشان تا صندلی کافهای که در آن قهوه خوردهاند گسترده است. حراجی این هفته اخیر هم نشان از همین واقعیت دارد. «حراج لباس آقای دارسی بعد از تقریباً ۳۰ سال»
ادبیات، حلقه اتصال جامعه با اقتصاد
«غرور و تعصب» یکی از شاهکارهای ادبیات انگلستان نوشته جین آستن است. داستانی پر کشش و جذاب. روایتی عاشقانه از دارسی و الیزابت. حالا اگر کتاب را نخوانده باشید هم، بیشک در سال ۲۰۰۵ میلادی، فیلمش را دیدهاید. جو رایت (Joe Wright) فیلمی تحسینبرانگیز از روی این کتاب ساخته است. سال ۱۹۹۵ سریالی اقتباسی از این شاهکار ساخته شد. در یکی از قسمتهای این سریال هنگامی که کالین فرث در نقش آقای دارسی با پیراهنی خیس از دریاچه بیرون آمد، هرگز فکر نمیکرد که این صحنه میلیونها عاشق برای او بسازد. صحنهای ساده که بازیگر نقش اول مرد (کالین فرث) بعد از شنا در دریاچه به پیادهروی رفته و در آنجا با معشوقه خود روبهرو میشود. استقبال از این صحنه که در حتی کتاب هم وجود ندارد، تاریخ عاشقانهسازی سینما را تغییر داد و بعدها بسیاری از کارگردانان بازیگران مردشان را بههر بهانهای با لباس خیس نشان دادند. شاید آخرین صحنهای که از این اتفاق دیده باشیم به سریال بریجرتون بر میگردد. در فصل دوم آنتونی بریجرتون با پیراهنی سفید از دریاچه بیرون میآید.
حالا جالب اینجاست که همان پیراهن سفید سریال «غرور و تعصب» به قیمت ۳۲ هزار دلار در حراجی لندن فروخته شده است. قبل از فروش حراجی قیمت آن را بین ۹ تا ۱۲ هزار دلار تخمین زده بود.
غرور تعصب
رمان مشهوری اثر جین آستن، نویسنده انگلیسی است. این اثر دومین کتاب جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، درحالی که تنها ۲۱ سال داشت نوشت، اما تا سال ۱۸۱۳ چاپ نشد. اکثر منتقدان غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستن میدانند و خود او آن را «بچهٔ دلبند من» مینامید.
از این رمان بارها فیلمسازی شدهاست، که یکی از معروفترین نسخههای آن سال ۲۰۰۵ با بازی کیرا نایتلی (در نقش «الیزابت») و مَتیو مَکفادین (در نقش «آقای دارسی») بودهاست. نسخه کلاسیک آن هم با بازی لارنس اولیویه ساخته شد. سال ۲۰۰۴ هم بالیوود برمبنای این کتاب، فیلم عروس و تعصب را با بازی آیشواریا رای ساخت.
غرور و تعصب در دوران ریجنسی
دوران ریجنسی متعلق به اوایل قرن ۱۹ میلادی است. ریجنسی از نام شاهزاده بریتانیایی یعنی ریجنت گرفته شده است. این شاهزاده بعد از اینکه پدرش، جورج سوم دچار مشکلات روانی شد، اداره کشور را به دست گرفت. لباسهای زنانه در این دوران تغییرات چشمگیری نسبت به گذشته داشتند. مثلا دیگر خبری از سینهبندهای سفت یا بهعبارتی کُرستهای تنگی نبود که زیر لباس پوشیده میشد و با بندهایی در پشت کمر باعث سفت نگهداشتن سینهها میشد.
رنگ لباسهای این دوران پاستلی و روشن بود، روباندوزی و گلدوزی هم روی پارچههای دیده میشد. رمانهای جین آستن بهخوبی مدوفشن دوران ریجنسی را به نمایش میگذارند. مردها هم در این دوران پیراهنهای سفید با چینهای زیاد در جلوی سینه، کتها و کلاههای بلند میپوشیدند. کفشهایشان هم معمولا بوتهای پاشنهدار بود.