«همهی چیزهایی که با آنها سر و کار دارم بیاهمیت است، ولی میلان مقدس است.»
راوی جملهی بالا برای همیشه از دنیا رفت. «سیلویو برلوسکونی» مرد خوشتیپ و ثروتمندی بود که دنیای فوتبال را در شهری تکان داد که برای همیشه با شنیدن نامش لقب برازندهی پایتخت مد دنیا در ذهنمان تداعی میشود.
دقیقاً یک سال قبل از اینکه باشگاه «ای سی میلان» در آستانهی ورشکستگی قرار گرفت، یکی از شاهزادههای مد دنیا یعنی «دولچه اند گابانا» توسط «دومینیکو دولچه» و «استفانو گابانا» در فرمانروایی مد جهان تاجگذاری کرد و درست مثل یک طناب که در مرداب حیات میبخشد دستان مردی به داد «روسونری» رسید که منتقدان و دوستداران زیادی در دنیای ورزش و سیاست داشت و این تضاد بین محبوبیت و تنفر همان چیزی است که بخش مهمی از تاریخ کشور ایتالیا را مینویسد.
از آن روز به بعد بود که میلان بعد از آرمانی و کانالی که از غولهای پوشاک دنیا بودند بیش از پیش به فوتبال خود افتخار کرد و نام برلوسکونی در آسمان ایتالیا کنار نام «جورجو آرمانی» درخشید.
سیلویو برلوسکونی و فوتبال
نخست وزیر چهار دورهی دولتهای ایتالیا هر چقدر که در عرصهی سیاست اسیر حواشی ریز و درشت بود و پروندهها و دادگاهها را یکی پس از دیگری از سر میگذراند اما در عرصهی ورزشی و مشخصا فوتبالی کاری کرد که نامش در آسمان هفتم آتزوری برای همیشه بدرخشد.
مردی که معتقد بود به هیچ وجه قدیس نیست اما یادمان نمیرود آن غرور و تبختر را نمیتوان با چنین عباراتی از میان برداشت چرا که او خود را آرشیتکت و معمار میلان نوین میدانست که البته منصفانه هم بخواهیم نگاه کنیم بیراه هم نمیگفت.
بنایی که با حضور او و قهرمانی در ۵ لیگ قهرمانان اروپا، ۸ قهرمانی اسکودتو (سری آ ایتالیا)، ۵ سوپرجام اروپا و یک جام باشگاههای جهان بیش از پیش باشکوهتر و باصلابتتر شد.
زندگی شخصی او سرشار از اتفاقات بالا و پایین بود که کمتر کسی را میتوان پیدا کرد با این همه حواشی و حمایتهای همه جانبه از کشورهای توسعه دهندهی جنگ هنوز هم تعداد موافقانش به طرز خارقالعادهای از تعداد مخالفانش بیشتر باشد.
معنای محبوبیت اینجا معنا میگیرد که با وجود هدایت کاکا به سمت درهای خروجی میلان باز هم کاکا میلانیستا بودن خود را مدیون سیلویو میداند و مالدینی اسطورهی بدون جانشین فوتبال ایتالیا برلوسکونی را ناجی تاریخ کشور ایتالیا نامگذاری میکند.
«آرتور شوپنهاور» میگوید:
«آدمی اسیر ملال است چون کابوس مرگ او را رها نمیکند. سایهی این کابوس را عطش ابدیت و جاودانگی کوتاه میکند. ناپایداری و بیاعتباری جهان، گذران شعله عشق را در دل ما میافروزد و تنها عشق است که بر این بی اعتباری میتواند چیره شود».
به درستی که او عاشق فوتبال و مشخصا شیفتهی میلان بود.
برلوسکونی دین خود را به تیمی ادا کرد که خیلیها با آن عاشق فوتبال شدند و بعد از ای سی میلان بود که بسیار طرفدارانی فهمیدند که فوتبال ایتالیا زیباست و این روسونری پسر خلف آتزوری و ارثیهی ماندگاری در مستطیل سبز خواهد بود.
جنون فوتبال کار را به جایی رساند که او نام حزب سیاسیش را هم به افتخار فوتبال «فورزا ایتالیا» گذاشت تا یکی از قدرتمندترین احزاب سیاسی تاریخ ایتالیا با شعاری فوتبالی گره خورده باشد.
صعود مونزا به سری آ و ابقایش در آن پردهی آخری بود که برلوسکونی به همراه یار غارش آدریانو گالیانی به خوبی روی صحنهی پرافتخار آتزوری به نمایش درآوردند تا نشان دهند برای این پرفورمنس همیشه آمادهی آتش بازی بوده و خواهند بود.
پدرخواندهی فوتبال ایتالیا، صاحب کمپانی مدیاست که انقلاب ویژه ای در صنعت رسانه و شبکه های ملی ایتالیا ایجاد کرد هرچه که حاشیه را بر متن زندگیش ترجیح داد و در سیاست تخم نفاق کاشت اما به قول شعار معروفی که مدونا روی تیشرتش در یکی از کنسرتهایش نوشته بود کاری کرد کارستان.
شعار این بود: «ایتالیاییها این کار را بهتر انجام میدهند». و چه درست و خوب گفت چرا که «برلوسکونی» هرچقدر در عرصههای دیگر روی خط نفرت حرکت میکرد اما در فوتبال خیلیها را عاشق و شیفته ی این ورزش کرد و لذت فوتبال را به دل خیلیها نشاند.
مرگ شما پایان قصه نیست و تا ابد «فورزا ایتالیا».