ژاوی : «به آرتتا گفتم طوری جدی بازی کردید که به نظر این یک بازی لیگ قهرمانان بود».
لازم نیست برای این که بدانید در دیار شما چقدر فوتبال همه چیز است راه دور بروید.
شعار més que un club
این شعار را وقتی از ورودی ورزشگاه «اسپاتیفای نیوکمپ» وارد میشوید روبروی خود بر روی سکوها میبینید.
وقتی که تماشاگران وارد ورزشگاه شده و روی آن بخش، روی سکوها نشسته باشند طراحی سرامیکی قبل از شروع بازی رنگ و بوی تازه ای به این فراتر از شعار میبخشد.
«فراتر از یک باشگاه»
تنها نمادی در دنیای قوتبال که قبل از اینکه بخواهد برای باشگاه اسمگذاری شود به فریادی برای آزادیخواهی مردمی از ایالت کاتالونیا در زمان ژنرال فرانسیس فرانکو بدل شد.
برای اولین بار سال ۱۹۶۸ بود که توسط «نارسیس د کارراس» مدیر وقت باشگاه بارسلونا ازین عنوان به مثابه فرهنگ باشگاه و فراتر از آن مردم کاتالونیا استفاده شد.
برای اینکه درک کنیم که «همه چیز بودن فوتبال» یعنی چه خواندن مثال زیر خالی از لطف نیست.
شبی در تابستانِ ۱۹۹۸، زمانی که هلند دو بر یک آلمان را در نیمهنهایی جام ملتهای اروپا شکست داد، در هلند، ملت آرام این کشور خودشان هم شگفتزده شدند.
بیش از نُه میلیون هلندی، بیش از ۶۰ درصد جمعیتِ کشور، به خیابانها ریختند تا این پیروزی را جشن بگیرند.
با اینکه بازی سهشنبهشب و در وسط هفته برگزار شد، عظیمترین گردهمایی عمومی پس از آزادی شکل گرفت. یکی از مبارزان نهضت مقاومت هلند در برنامهای تلویزیونی گفت: «احساس میشد انگار بالاخره در جنگ پیروز شدهایم».
فوتبال فراتر از یک ورزش
در تاریخ مصادیق زیادی را میتوان معرفی کرد که فوتبال برایشان همه چیز است. اما از کاتالونیا و بالاخص بارسلونا میتوان به عنوان گل سرسبد نمادهای فوتبالی نام برد.
مردم در آنجا فوتبال را چیزی فراتر از یک ورزش میبینند و برای التیام زخمهایشان و ناملایمات عمومی سرپناهی پیدا کردهاند که فریاد بزنند تا یادشان نماند که در خارج از مستطیل سبز چگونه باید غم دوری از این خوشحالی ۹۰ دقیقهای را تاب بیاورند.
باشگاه بارسلونا عنوانی برای مردم آزادیخواهیست که هنوز که هنوز است پس از سالها و عبور از سختیهای فرانکوتایم با پیروزیش احیا میشوند و با باختش جان میدهند.
دوارن پسا گواردیولا و پسا انریکه همواره شاهد زخم مردمی بود که با وجود نبود تیمشان در سطوح بالای قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا هیچگاه پرچم آبی و اناری و زرد بلوگرانا از دستشان نیفتاد.
بیرقی جنجالی که در این سالها دو بار دیگر هم در سطح اول فوتبال اسپانیا به اهتزاز درآمد (اشاره به قهرمانی بارسا در لالیگا) اما احتمالاً همهی ما اتفاق نظر داریم که این بار شاید همه چیز فرق میکند.
این بار شاید از دیدگاه تاریخی هم بخواهیم نگاه کنیم دچار یک دژاووی به شدت هیجانانگیز میشویم چرا که گواردیولا میراثدار قابلی برای یوهان کرایف بود و حالا اگر ژاوی وارث شایستهای باشد میتواند آنچه از مکتب بارسلونا در جوار پپ آموخته است را از نو بسازد.
ژاوی به عنوان مربی و بازیکن با قهرمانی در لالیگا به افرادی چون جوزپ سامیتیر، یوهان کرایف، پپ گواردیولا و لوئیز انریکه پیوست تا یک به یک نشانههای یک دوران متفاوت را دنبال کند.
دوران تازهای که اگر شکل بگیرد و اگر ژاوی بتواند درک کند که فوتبال چیزی فراتر از یک ورزش و هیاهو در نیوکمپ است و قاعدهای بالاتر از تیکی تاکا برای مردم کاتالونیا دارد آنوقت میتواند انتظار داشته باشد که مثل پپ تاریخسازی کند.
ژاوی در بازی پیش فصل و آن شکست مقابل آرسنال آرتتا و تیمش را به جدی بودن محکوم کرد اما آقای هرناندز یادت نرود که روزی تیم شما چه بلایی سر تیمی آورد که آرسن ونگر روی نیمکت آن یکه نوازی میکرد.
پپ با این که با پرچمی غیر از فوتبال پای به زمین چمن نگذاشت اما فراموش هم نکرد که نقل قول زیر از یوهان کرایف فقید است:
«فرق میان طرفداران رئال و بارسا این است که بارساییها اول عاشق تیم شان شدند و بعد جامهایش را شمردند.اما رئالیها اول جامها را شمردند بعدش عاشق تیمشان شدند.بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمیتوانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد».
جدا از درست یا غلط بودن اظهارنظر، این میزان تعصب موجود در این کلمات نشان میدهد؛ فوتبال برای این مردم و زیر این پرچم چیزی فراتر از یک ورزش ساده است و برای رسیدن به موفقیت شاید به چیزی بیش از تاکتیکهای روز فوتبال نیاز باشد.
مارتین لوترکینگ: «اگر شخصی رفتگر نامیده میشود، باید همان گونه خیابانها و معابر را جارو کند که میکل آنژ نقاشی می کرد، بتهوون سمفونی میساخت و شکسپیر شعر میسرود. او باید آنگونه خیابانها را جارو کند که تمام آسمان و زمین مکثی کنند و بگویند: «اینجا رفتگری کار میکرد که کارش را خوب انجام میداد».
در کاتالونیا نیاز نیست برای موفقیت زمین و زمان را به هم بدوزی، همین که رفتگری متعهد باشی میتوانی تیمت را قهرمان اروپا کنی.