آلیس مونرو نویسنده برنده جایزه نوبل که در نوشتن داستانهای کوتاه تخصص ویژهای داشت داشت درگذشت. داستانهای کوتاه او از نظر وسعت رمانگونه بودند و دههها را با صمیمیت و دقت در بر میگرفت.
ویکیپدیا میگوید: «بسیاری بر این عقیدهاند که مونرو جامعه کتابخوان آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی دادهاست. البته خودش میگوید هرگز قصد نداشته صرفاً نویسنده داستان کوتاه باشد؛ فکر میکرده مثل همه رمان خواهد نوشت؛ ولی حالا دیگر میداند نگاهش به مسائل برای نوشتن رمان مناسب نیست. دوست دارد پایان داستان را در ذهنش مجسم کند، و مطمئن باشد مثلاً تا کریسمس آن را تمام خواهد کرد، و نمیداند نویسندهها چطور روی پروژههای طولانی مثل رمان با پایان باز کار میکنند.»
اولین داستان در اولین کتاب او زندگی پدرش را تداعی کرد. آخرین داستان در آخرین کتاب او تداعیکننده مرگ مادرش بود. در این بین، در ۱۴ مجموعه و بیش از ۴۰ سال، آلیس مونرو در داستانهای کوتاه خیره کننده یکی پس از دیگری به مخاطب نشان داد که چگونه یک فرد میتواند برای ادبیات عالی باشد. او دوشنبه شب در سن ۹۲ سالگی در آنتاریو از دنیا رفت.
بیشتر کتابهای مونرو در نشریات و روزنامههای معتبری چون نیویورکر، گرند استریت، آتلانتیک مانسلی و «پاریس ریویو» منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
درباره آلیس مونرو
«آلیس مونرو» چندین سال پیش از دنیای نویسندگی خداحافظی کرد و گفت که احتمالا دیگر چیزی نخواهد نوشت. وی با اعلام اینکه «بهتر است ناگهانی بروم»، از علاقهمندان آثارش خواسته کتابهای قدیمی او را دوباره و چندباره بخوانند. از او این کتابها در ایران ترجمه شده است:
رؤیای مادرم. ترانه علیدوستی (مترجم)
میخواستم چیزی بهت بگم. نیایش عبدالکریمی (مترجم)
فرار. مژده دقیقی (مترجم)
دستمایهها. مرضیه ستوده (مترجم).
دورنمای کاسلراک. زهرا نیچین (مترجم)
خوشبختی در راه است. مهری شرفی، (مترجم)
زندگی عزیز. منیره ژیان، (مترجم)
آموندسن. بهار اکبریان، (مترجم)
ایستگاه برهوت: بهترین داستانهای من. آمنه برازجانی، (مترجم)
پاییز داغ. شیرین احدزاده، (مترجم)
پیشروی عشق. نسرین طالبی، (مترجم)
جان شیرین و شش داستان دیگر. پگاه جهاندار، (مترجم)
چهطور با شوهرم آشنا شدم. ادریس رنجی، (مترجم)