قابل توجه: برای «هیچیک» حق مؤلف بسیار مهم است و از دریچهی قاچاق به هیچ اثری نگاه نمیکند. در نتیجه نویسندهی این یادداشت، فیلم را بر پرده سینما تماشا کرده است.
از جایگاه ویژهی انیمههای ژاپنی در سالهای اخیر، بیخبر نیستیم. جایگاهی که توانسته از هر سلیقه و هر ردهی سنی، طرفدارانی به خود علاوه کند.
اگر شما طرفدار انیمه، درامهای عاشقانه و داستانهایی با ریتم آرام باشید؛ «ازدواج شاد من» با چاشنی جادو و نیروهای فراطبیعی، شما را به سفر خارقالعادهای خواهد برد.
این انیمه که در چند هفتهی گذشته از لیست ده انیمهی برتر از دیدگاه مخاطبین بیرون نیامده است، هر بار امتیاز بیشتری میگیرد که با دیدن فقط چند صحنه از دنیای زیبایی که توانسته است بیافریند، به راحتی میتوان به علت آن پی برد. اما یک ایراد بزرگ هم دارد: این انیمه به شدت اعتیاد آور است.
معجزهای که تکراری نمیشود.
«گلبرگها مانند باران میافتند و گونههایم را مرطوب میکنند…»
با انیمهای روبهرو هستیم که همهی صحنههایش، به اندازهی جملهی ابتدایی آن، رویایی هستند.
با الهام از داستان سندرلا، قصهی دلنشینی روایت میشود که هیچموقع، تکراری نیست. میو، دختر زیبایی که نامادری و ناخواهریش از او متنفرند و با او، مانند یک خدمتکار در خانه خودش رفتار میشود. اما یک روز پدرش از میو میخواهد تا در مورد آینده، با او صحبت کند…
اشتباه نکنید، ما اصلاً با یک کلیشه روبهرو نیستیم. نام سریال و شروع قصه، به ما مسیر و مقصد فیلم را در یک عبارت کوتاه، ارائه میدهد. اما حقیقت این است که این همهی محتوای فیلم نیست و ما بیشتر از آنکه با «میو» یا «کیوکا» همسری که خانوادهاش برای او انتخاب میکند، به عنوان یک زوج مواجه باشیم، شاهد رشد هر کدام از آنها، تلاششان برای پیدا کردن شادی و صد البته کمک به یکدیگر برای رسیدن به آن هستیم.
«میو» دختری که اعتماد به نفس خود را به کلی از یاد برده، و چطور خوشحال بودن را دیگر بلد نیست، در فصل اول این انیمه قدمهای بزرگی را برای دوباره پیدا کردن خودش بر میدارد.
«کیوکا» نامزد از پیش تعیین شدهی او که با شایعات و شبهات زیادی وارد داستان میشود، به بیننده ثابت میکند که بهترین همراهی است که میتوان در این مسیر برای میو، آرزو کرد.
حالا نوبت چشم است
شاید چیزی که بیننده را در این انیمه به خود جذب میکند، حتی بیشتر از قصه، زیبایی فریبندهی آنچه که میبیند و میشنود باشد.
به رخ کشیدن زیبایی تاریخی ژاپن در قرن نوزده، سبک زندگی، معماری، لباسها و رسومات قدیمی، صحنههای خیالانگیزی را به ما میدهد.
صداگذاری شگفتانگیز نیز، ما را حتی بیشتر در جادوی این انیمه غرق میکند.
جادوی این انیمه در آن است که حتی اگر شما طرفدار دیدن لحظات خوب باشید و چندان میلی به دیدن رنجها و غصههای یک شخصیت نداشته باشید، باز هم دست شما را میگیرد و در میان ترکیب این حسها، با هنرمندی هرچه بیشتر، میگرداند تا شفا را حتی از میان درگیریهای زندگی، پیدا کنید.
احساسات رنگی
رنگها در خلق این محیط افسانهای، نقش بزرگی را بازی میکنند.
لحظههای شاد برای میو، بیشتر به رنگ ملیح صورتی، و گاهی آبی روشن و لطیف جلوه داده میشود. این رنگها در طبیعت اطراف او، کیمونوهای مسحور کنندهاش، بازتاب چشمها، چهره و حتی موهایش، و حتی به طرز شگفتانگیزی در رویاهایش و خاطرات شیرینی که از مادرش دارد، به ما نشان داده میشود.
«میو» اما لحظههای سختی را هم تجربه میکند. چه در طول داستان و چه در یادآوری خاطرات تلخ گذشتهاش، و چه در خوابهای پریشانش، رنگهای خوش آیند و ملیح، جای خود را به سیاهی و تیرگی میدهد و احساس درونی میو را به خوبی به ما منتقل میکند.
صحنههای قهرمانی، زمانی که نوبت به کیوکا میرسد که قدرت و کاریزمای خود را به نمایش بگذارد، به رنگ جلوهگر شخصیت دوست داشتنی او در داستان، رنگ بنفش، به تصویر کشیده شده است. این رنگ آنقدر متعلق به این شخصیت است که حتی هدیهی به خصوص میو به وی هم، به رنگ بنفش است.
هیجان در این انیمه به رنگ نارنجی است. مبارزه، شکست و پیروزی را، با حضور غالب نارنجی در آتش سوزی، طلوع و غروب خورشید میبینیم.
بر خلاف شخصیت آرام میو که عموماً با رنگهای پاستلی و آرام به ما معرفی میشود، شخصیت خواهر ناتنیاش با لباسها و رنگهای تند عجین شده است.
داستانی که از تصویر و کلمه شروع شد
محیط دلنشین این انیمه تنها جایی نیست که در آن میتوانید از این قصهی زیبا لذت ببرید. مانگا یا رمان گرافیکی آن هم از دید مخاطبین پنهان نمانده و درست مانند انیمهاش، چند ماه اخیر را در لیست پر امتیازترین مانگاها از نظر خواننده به سر برده است.
توانایی شگفتیآور این مانگا در ایجاد یک ارتباط میان شخصیتها و دیدگاههایشان، و روایت قصهای از نگاههای متفاوت، که خیلی در مانگا رایج نیست، ما را به وجد میآورد. شاید کمتر مانگایی بتواند به این اندازه زیبا به تصویر در آید، با تمام غمها و شادیها، خواننده را در آغوش بگیرد و آنچه روی صفحه است را در برابر چشم، به حرکت در آورد.
از جمله بازخوردهایی که این مانگا دریافت کرده است، انتقال میل شدید به شاد بودن، به خواننده است. همانطور که میو در تکاپوی یافتن آن است.