تصور کن که پاییز است. ساعت پنج عصر. مه نشسته روی سنگ‌فرش‌های یک دانشگاه قدیمی. بوی کتاب کهنه و قهوه تلخ توی هواست.
یه نفر، با پالتوی بلند، کیف چرمی آویزان، کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» دستش است و با قدم‌های شمرده‌شده، سمت کلاس فلسفه می‌رود…

اینجا دقیقاً همان‌جاییست که سبک «دارک آکادمیا» شکل می‌گیرد.

۱. رنگ‌هایی برای فکر کردن

در این سبک، لباس‌ها جیغ نمی‌زند؛ بلکه زمزمه می‌کند.
همه‌چیز انگار در فیلتر غروب پاییز دیده می‌شود:

قهوه‌ای خاکی، سبز زیتونی، زغالی، مشکیِ کتابخانه‌های خاموش.

کرم چرک، خاکستری، کمی زرشکی یا طلایی فرسوده برای حس تاریخ‌داری.

این رنگ‌ها باعث می‌شود انگار نه برای جلب توجه، بلکه برای احترام به خودت و دانایی لباس پوشیده‌ باشی.

۲. پارچه‌هایی که زمزمه می‌کنند

لباس‌ها در این سبک داستان دارد. نه پلاستیکی‌‌ست، نه براق.

پارچه‌های سنتی: پشم، تویید، کتان ضخیم، مخمل.

جنس‌هایی که وقتی به پارچه دست می‌زنی، صدای خش‌خش برگ خشک را یادت می‌اندازد.

لباس‌هایی که انگار می‌توانی در شب بارانی در کتابخانه بخوابی و کسی بیدارت نکند.

۳. برش‌هایی از خاطره

فرم لباس‌ها کلاسیک است ولی خشک نیست. نه تنگ، نه گشاد. انگار اندازه‌ خودت و فکرت دوخته شده باشد.

پیراهن سفید یقه‌دار، جلیقه‌ پشمی، شلوار اتوخورده.

دامن‌های بلند پلیسه‌دار، بارونی‌هایی با دکمه‌های چوبی.

لایه‌لایه پوشیدن با ظرافت: پیراهن + جلیقه + پالتو + شال

همه‌چیز انگار می‌خواهد بگوید: «من برای زیبایی نیامده‌ام، برای معنا آمده‌ام… ولی زیبایی هم خودش آمد!»

۴. جزئیاتِ شاعرانه

اکسسوری‌ها در دارک آکادمیا مثل قافیه در شعر است:

ساعت جیبی یا عینک گرد.

کیف‌های چرم طبیعی با قفل‌های فلزی.

کتاب، خودنویس، دستکش پشمی، شال‌های دست‌بافت.

حتی عطر: بوی چوب، بوی کاغذ، بوی قهوه‌ تلخ

۵. روحیه‌ پشت سبک

دارک آکادمیا فقط سبک لباس نیست. یک نوع حال زیستن است.

نتیجه؟

اگه بخواهی دارک آکادمیا را بپوشی، باید اول کمی دارک آکادمیا فکر کنی.
نه برای پُز یا چشم‌گرفتن، بلکه برای آنکه به خودت نزدیک‌تر باشی.

به اشتراک گذاری

دسته‌بندی: استایل, لباسبرچسب‌ها: , , بازدیدها: 45762
تاریخ انتشار:19 خرداد, 1404

دیدگاه خود را بنویسید