بشر مفهوم رنگ را از طبیعت آموخت، و همزمان با دورهی ماقبل تاریخ که بشر عناصر و ساخته های طبیعی را می شناخت و لمس کرد، رنگ را شناخت. به طوری که انسان غار نشین عصر دیرینه سنگی، بدن خود را با گل اخرایی سرخ و زرد آراست و روی دیوارها با رنگ نقاشی کرد.
اهمیت رنگ در بین ایرانیان
از دوران میان سنگی پس از کشف آتش، با پختن گیاهان لباس های خود را رنگ کرد. از عصاره گیاهان رنگ گرفت و به تدریج به تنوعی از طیف رنگها رسید. و از دوران نوسنگی با کشف فلز و معادن به ساخت و پرداخت رنگهای جدیدتری رسید.
به این ترتیب انسان در تمام دوره های تاریخی رنگ را همنشین خود کرده است و ایرانیان و مصریان و یونانیان در این زمینه بیش از همه اقوام درخشیدند، ضمن اینکه برخی محققان بر این باورند که رنگرزی از ایران به مصر و سپس فنیقیها رسید، برخی آثار بر جای مانده از شوش و حدود ۶ هزار سال پیش از میلاد گواه این مدعا است. به هر حال در ایران باستان انتخاب رنگ اهمیت ویژه ای داشته است، چرا که نشان دهنده مقام، قومیت، منزلت اجتماعی و شخصیتی فرد بوده است ؛ همچنین نشان دهنده جنبه های معنوی و عرفانی است. در این میان برخی از رنگها بیش از سایر رنگها به چشم می خورد و تا جایی که گاه جایگاه مقدسی داشته است. امروزه با ور به تقدس رنگ وجود دارد به طوری که رنگ زرد در بین بوداییها، سبز مسلمانان، قرمز هندوها و.. نسبت می دهند، هرچند ادیان رنگ خاصی ندارند اما گاه با توجه به بینش پیروان مختصات اجتماعی، جغرافیایی و فرهنگی و آئینی پیدا می کند. تا لباسهای الوان بومیان ایران …
در ایران از دوران باستان رنگها هویت مشخص داشته اند به طوری که لباس ایلامیان بنفش مایل به آبی و با تزئینات سفید و نقرهای بوده است. لباس گروههای اجتماعی پائین تر قرمز ساردی نام داشت که از شکوفههای درخت ساندیکس گرفته می شد. بنفش و آبی تیره از رنگهای سلطنتی به شمار می رفتند و قهوه ای رنگ ویژه سوگواری بود. در مجموع رنگهای قرمز، زرد و آبی تیره از محبوبیت بیشتری برخوردار بود. ایلامی های ساکن فلات ایران با توجه به دسترسی که به معادن لاجورد یافتند موفق به تولید رنگ آبی تند (موسوم به آبی لاجوردی) شدند که درخشش زیبایی دارد که در مهرهای باقی مانده از آن دوران رد آن پیداست.
رنگهای ارغوانی، نارنجی، قهوهای سبز زیتونی و آبی آسمانی مورد علاقه هخامنشیان بوده است.
رنگ های پرکاربرد در دوران ساسانیان
رنگ های سفید، آبی تیره و روشن ، سبز و رنگ روناسی از جمله رنگ های پر کاربرد دوران ساسانی بودند. برخی اظهار کردند که در دوران ساسانی سه رنگ آبی، قرمز و زرد (طلایی) بیشتر به عنوان رنگهای زمینه کار، و چهار رنگ سبز، بنفش، نارنجی و سفید به عنوان رنگهای مکمل بکار می رفته است( کسانی که دانش رنگ دارند می دانند بیشتر تضاد رنگی بین این دو گروه رنگ است و در اثر چنین همنشینی و ترکیب رنگی رنگ ها چقدر نمایان و درخشان تر به نظر می رسند. نقاشی های شهر نیشابور در دوران ساسانی، کوه خواجه در سیستان نمونههای ارزشمندی از این دوران است.
اهمیت رنگ ها در دوران اسلام
از دوران اسلامی رنگ نقش مهمی را ایفا کرد و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی شد. پیامبر اسلام (ص) از برخی رنگها همچون سفید استفاده میکردند؛ پس از پیامبر رنگ سفید نشانه حکومت امویان شد و مخالفان سیاه می پوشیدند. پوشیدن لباس سیاه را ابومسلم خراسانی رواج داد؛ از این رو به این جماعت «سیاه جامگان» یاد می شود. عباسیان شعار و رنگ سیاه را تا زمان مامون حفظ کردند و به همین دلیل آنان را سیاه پوشان نامیدند. پس از ورود امام رضا (ع) به عنوان ولیعهد، رنگ سبز جانشین رنگ سیاه شد، چرا که سبز نمادی از وجود پیامبر (ص) تلقی میشد.
چادر در دوران اولیه اسلامی و بعد از آن یعنی در دوران تمام حکومتهای ایرانی از طاهریان تا ایلخانیان در رنگ زرد، آبی و سیاه بود. در اوایل دوران اسلامی مقعنه به رنگ های مختلف خصوصا سرخ رواج داشت. در تمام این دوران لباسها در رنگهای سفید و الوان دیده می شود. دوران طاهریان و صفاریان رنگ شلوارها، منصب و مقام پوشنده آن را تعیین می کرد؛ مثلا نانواها شلوار سفید و بزرگان و مردم عادی شلوار زرد و سفید میپوشیدند. در دوران ایلخانیان استفاده از رنگ های تند و گرم مانند روناسی، قهوهای و سبز زیتونی رواج بسیار یافت. مردان لباس های سفید و الوان با کفش های پارچه ای گلدار می پوشیدند. لباس زنان نیز گلدار و رنگارنگ بود و چادر سفید بر سر می کردند و از نقاب مشکی استفاده میکردند. در این عصر «زرد کلاهان» پیدا شدند و رنگ های سیاه و سفید تاثیر بیشتری روی لباس ها گذاشت.
رنگها در دوران صفویه
در دوران صفویه که آن را از منظر پارچه بافی دوران طلایی می شناسیم، پارچه های خوش رنگ الوان بسیار زیبایی بافته می شود. صفویان رنگ قرمز را برای کلاهشان انتخاب کرده بودند و به همین دلیل «قزل باش» نامیده می شدند و در نتیجه رنگ قرمز در این دوران از اهمیت خاصی برخوردار شد، همچنین عمامه سفید رنگ در بین مردان صفوی رایج بود. در این دوران تمایلات شخصی نقش مهمی در انتخاب رنگ داشته است. مردان صفوی پیراهن سفید، نیم تنه و قبای گلدار قرمز، زرد و.. بر تن می کردند. و چادرهای آنها جز در مراسم عزاداری سفید بود.
رنگ هایی که دوران افشاریه مرسوم شد
در دوران افشاریه و زندیه، پیراهنهای سفید با کلاه قرمز و سفید مرسوم شد. نادر شاه کلاه قرمز چهارترکی بر سر میگذاشت و گاهی دستاری سفید نیز به دور آن می پیچید. زنان این دوره چادر سفید، بنفش و سیاه بر سر میکردند.
دوران قاجار و اهمیت رنگ ها
در دوران قاجاریه با توجه به سفر شاهان به اروپا ( به ویژه در دوران ناصرالدین شاه) تحولاتی زیادی در مد و لباس رخ می دهد؛ لباس طبقه کارگر آبی بود. چادر زنان به رنگهای آبی، قهوه ای و مشکی بود، و لباس ها در انواع بسیار متنوعی و رنگارنگی رایج بود.
نماد رنگها در دوران حاضر
و بعدتر و تا به امروز که هنوز قرادادهای برای رنگ ها وجود دارد، مثلا سیاه برای عزاداری، سفید نماد پاکی و لباس عروس، سبز به نشانه سادات و اهل بیت، تا رنگهای که در بین اقوام ایرانی جایگاه و باورهای خاصی دارد.
علاوه بر پارچه و نقاشیها، بناهای تاریخی مانده از هنر دوران های مختلف مانند مسجد جامع نايین (صدر اسلام)، مسجد جامع بسطام (دوره سلجوقیان، مسجد شیخ احمد در تبت جام( ایلخانیان) بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی و بقعه شیخ ابو مسعود مربوط به دوره تیموریان و بیشمار هنر زیبای ایرانی بر جای مانده از استادان ایرانی هریک مرجعی برای استناد به رنگ های پرکاربرد بین ایرانیان است.
یوهانس ایتن استاد برجسته رنگ شناسی که امروزه هم نظریات رنگ غالبا بر پیدا تحقیقات اوست در دورد رنگ در بین ایرانیان معتقد است: یکی از ویژگی های رنگ آمیزی ایرانیان دوره اسلامی به کار گیری رنگ در کاشی کاری بناها به ویژه مساجد است که با کاربرد درست رنگ خشونت مواد ساختمانی زدوده میشد و چنان ترکیبی به وجود می آید که با همنشینی رنگهای آبی، فیروزه ای، لاجوردی در مجاورت سفید، زرد ، قوهای سبز ریتم بسیار دلنوازی به وجود می آید و که جذب روانی زیادی دارد.
البته پیشینه رنگ در بناهای ایران نیز بسیار قدیمی است به طور مثال رجوع کنیم به توصیف هرودوت از بنای باشکوه هگمتانه در همدان: هر دیوار به ترتیب به رنگهای سفید، سیاه ارغوانی، آبی، سرخ، سیمی (نقرهای)، زری ( طلایی ساخته شده است. یا در بندهش در توصیف دژ کیخسرو به شرح رنگ دیوارها اشاره می کند که هفت رنگ چشمگیر است: زرین، سیمین، پولادین، برنجین، آهنین، آبگینه و کاسگین (لاجورد). این همه تنوع فقط در رنگرزی دیوارها را تجسم کنید، ایرانیان با رنگ عجین بودند.
حتی آن زمان که اسکندر به ایران حمله می کند به هنر ایرانیان در رنگرزی پارچه هایی که به غنمیت بود اشاره می شود که نوع خاصی از رنگ و آهار آن باعث درخشش و تثبیت رنگ خاص ارغوانی پارچه ها بود.
هنر رنگرزی ایرانیان کیمیاگری است، جادوی ساخت رنگ ها از دوده، صمغ ، زاج ، مازو، برگ مورد، حنا، وسمه، سبوس برنج، آب انار، دوغ، صمغ، سرکه انگور و… و طیف رنگهای زیبایی که در عرصه های مختلف هنر ایرانی نقش بسته است. هنری که هر بار یادی از آن می شود وجودمان را شاد و پر از غرور و افتخار می شود.