«میلان کوندرا» نویسندهی داستانهای کوتاه، نمایشنامهنویس، مقالهنویس، شاعر و یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین رماننویسان قرن بیستم هم چند روز گذشته، برای همیشه بار سفر از دنیا بست.
او که به مهارت هرچه تمام کمدی اروتیک را با نقد سیاسی و ژرفاندیشی فلسفی درهم میآمیخت، یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم بود که آثارش به بیش از ۴۰ زبان دنیا ترجمه شده بود.
«میلان کوندرا» اهل چک اسلواکی بود و در یک خانواده هنری به دنیا آمده بود. پدری داشت؛ موسیقیدان و پیانیست که به او هم نواختن پیانو را آموخته بود.
در میان تمامی آثار او ردپای سیاست به چشم میآید. درست است که در بیشتر آثار «کوندرا» سبک کمدی هویداست؛ اما سیاست و نقد سیاسی بخش جدایی ناپذیر نوشتههای او به شمار میرود. شاید تجربه جنگ جهانی دوم، پیوستن به حزب کمونیست چک در دوران نوجوانی و اخراج از حزب کمونیست در دوران جوانی، کوندرا را بر آن داشت که ماهرانه در آثار ادبی خود نقد سیاسی کند.
دو کتاب «بار هستی» و «جاودانگی» معروفترین آثار میلان کوندرا هستند که به او لقب شاعر جاودانگی دادهاند.
او در میان قشر کتابخوان جوامع طرفداران بسیاری داشت. کافه نشینهای منقد، آثار او را با تب و تاب فراوان ستایش میکردند و در جوامع روشنفکری کشورمان کوندرا پر طرفدارترین نویسندگان خارجی بود که به موجب آن کتابهای سبکی تحملناپذیر هستی یا همان بار هستی، شوخی، عشقهای خنده دار چندین بار به چاپ چندم رسید و در فقسههای کتابخوانها نشست.
«کوندرا» نویسنده عام نبود. مخاطبان خاصی داشت. برای همه ننوشت و از سادهانگاری به دور بود. ماهرانه درد جوامع را فریاد میزد و قهارانه نقد سیاسی میکرد و شاید به همین دلیل بود که بیشترین مخاطبان آثار او در کشورمان علاقمندان به شناخت جهان خارج از مرز جغرافیایی و حتی کنجکاو درباره اتفاقات رخ داده در کشورهای بلوک شرق و اروپا و پیگیر مسائل سیاسی، فلسفی، روانشناختی بودند.
کتاب «سَبُکی تحملناپذیر هستی» که ما آن را در زبان فارسی بهنام «بار هستی» میشناسیم، یکی از محبوبترین آثار کوندرا در ایران است که با استفاده از همان کمدی اروتیک به مشکلات یک زوج چک با یکدیگر و دشواری سازگاری با زندگی در چکسلواکی میپردازد و ماهرانه آن را با مسایل روانشناحتی درمیآمیزد.
هرچه زمان میگذشت، میلان کوندرا، علاقه خود به سیاست را در آثارش پر رنگتر میکرد. «جاودانگی» که یکی از آثار ماندگار و فاخر او به شمار میآید، در اوج پختگی یک نویسنده مفاهیم سیاسی و اندیشههای سیاسی را مطرح میکند. گویی «جاودانگی» میلان کوندرا درونمایهی فلسفی بیشتر و عمیقتری دارد و نویسنده تلاش میکند تا مفاهیم جهانیتری را مطرح کند.
پس از دهه ۹۰ میلادی آثار تازه میلان کوندرا باز هم نشان از دوره تازهای در زندگی کاری داشتند و گویی شاعر جاودانگی در هر دورهای، به دنیای تازهای قدم میگذاشت.
کوندرا روز گذشته برای همیشه چشم بر جهان بست؛ اما آنچه که او را ماندگار میکند همان تأکید بر محور سرگشتگی وجودی انسان در دنیای امروز است و شاید ماندگارترین جمله او در کتاب آهستگی است که میگوید: «در جهانِ ما، آسودگی به بیکارگی تبدیل شده است. درحالیکه فرق این دو بسیار است؛ فرد بیکاره مأیوس است، و همواره به دنبال تحرکی است که کمبودش را احساس میکند.»
ممنونم. جالب بود.
سبک وبسایت رو می پسندم.
چون این مقدار مقبولی به سالهای قبل از دهۀ نود ایرانی (1379-1370) نزدیکه، اون موقع که من از ایران رفتم و 6 سال بعد برای اون حال و هوا برگشتم و نومیدانه دیدم که هیچ اثری از آثارش نیست و همه چیز به بدترین صورت رو به افول گذاشته!
غمی که از 1388 بر وجودم مستولی شد، از نوع خاصی بود و با غمهای آلمان بسیار متفاوت! غمی که در ریشه های وجودم جای می گرفت و اون همه کیفیتی که به دنبالش بودم و به خاطرش در غربت 6 سال غصه خورده بودم، حالا با عدمی پوچ، و سنگین از سبکیِ پوکِ محتواهای پوچ بر سنگینی غمهایم می افزود!
این سبک از تولید مجله و محتوای ادبی و غنی از معنا و کیفیتِ درک و برداشت های ادبی و و معناشناسی و حسیِ ایرانی و ارزشهایی که سالهاست در ایران روز به روز کمرنگ و کمرنگتر میشن و از زندگی و روان ایرانی رخت برمی بندن، سخن از اون واقعیتهای زندگی داره که بسیار مورد پسند گروههای رو به فنای مردمانی از دهه های گذشته تر ایرانه و این حتماً سخن از کیفیت و جذابیت و پسند مردمی چون من می ده.
جای خالی این واقعیت ایرانی به شدت محسوسه، این کیفیت از آغاز دهۀ هشتاد خورشیدی روز به روز با سرعتی باورنکردنی تحلیل رفته و همزمان با این وضعیت اسفبار، غم بزرگی، روز به روز بر روان امثال من رو به رشد گذاشته و بار غمش رهامون نمی کنه؛ اما مشاهدۀ تولید چنین مجلاتی، به ویژه، در قالب وبسایت، بسیار امیدبخشه و کمی هوای خنک تازه برای روان خستۀ ما به ارمغان میآره!
از این بابت بسیار سپاسگزار و قدردانم.
به قول آلمانی ها Weiter so!
(وَیتَر زُ= «رو همین ریل ادامه بدین»!)
عجیبه، امروز تولدش بود.