فیلم iHostage، یک حادثه گروگانگیری واقعی را روایت میکند.
با توجه به محبوبیت ژانر جنایی، جای تعجب نیست که iHostage خیلی سریع مورد توجه تماشاگران قرار گرفت و نظرات مثبتی را هم دریافت کرد.
در روز ۲۲ فوریه سال ۲۰۲۲، شخصی با یک اسلحه و به قصد گروگانگیری، به فروشگاه اپل در یکی از پر رفتوآمدترین فروشگاههای اپل وارد شد.
فیلم هم با ورود گروگانگیر ۲۷ ساله به فروشگاه آغاز می شود، و در ادامه به بازگو کردن خواستههایش از پلیس در حالی که گروگانی در دست دارد میپردازد. همچنین او با گذاشتن عکسی در شبکههای اجتماعی خود، نشان میدهد که مواد منفجره به همراه دارد، که همین موضوع فعالیت پلیس را بسیار محدود و حساستر میکند.
آنچه فیلم به تصویر میکشد مطابق بر واقعیت است، گرچه به منظور حفاظت از حریم شخصی افراد، نامهای متفاوتی در فیلم استفاده شدهاند. فیلم بسیار با دقت ساخته شده و این فرصت را به مخاطب میدهد تا احساس افراد مختلف درگیر در اتفاق در آن زمان را درک کند.
با ورود گروگانگیر، بسیاری از افرادی که داخل فروشگاه بودند این فرصت را پیدا میکنند تا به بیرون فرار کنند، اما یک مرد ۴۴ ساله داخل مغازه میماند و به عنوان تنها گروگان به دست او میافتد.
در تمام صحنههای فیلم، بیننده ترسی که افراد در حقیقت تجربه کردهاند را زندگی میکند و این یکی از نقاط قوت فیلم به حساب میآید.
فیلم یک نکته قابل توجه دارد.
چیزی که گروگانگیر در ابتدا به آن پی نبرده بود، رفتن چندین نفر دیگر به طبقات بالاتر بود. در حالی که طبقات فوقانی بخشی از فروشگاه اپل نبودند، اما به آن راه داشتند و افرادی در حین فرار توانسته بودند به بالا بروند. همچنین چهار نفر توانستند بدون این که گروگان گگیر متوجه شود، به داخل یکی از کمدها که به یک اتاقک شباهت داشت بروند. یکی از این چهار نفر، از کارکنان فروشگاه و در واقع تنها کارمند آنجا بود که فرصتی برای فرار کردن پیدا نکرده و آنجا مانده بود.
به دلیل طرح امنیتی فروشگاههای اپل، نقشهای از ساختمان آن و یا اطلاعاتی از کارکنان در کشورهای مختلف دست نیست و تنها در ساختمان مرکزی آن در آمریکا میتوان این اطلاعات را پیدا کرد. به همین دلیل حضور کسی که اطلاعاتی دربارهی کارکرد سیستم امنیتی فروشگاه و همچنین راههای ورود و خروج داشته باشد، کمک بزرگی به حساب میآمد.
در حالی که گروگانگیر مشغول صحبت با پلیس و مطرح کردن خواسته هایش بود، افرادی که به طبقه بالا رفته بودند و افراد داخل کمد، موفق میشوند با پلیس تماس گرفته و اطلاعاتی از خودشان بدهند.
در این حین، عدهای از مردم خارج از حادثه هم از حضور آنها با خبر میشوند. یک اینفلوئنسر از شهر آمستردام، که تعداد قابل توجهی دنبال کننده داشته است، خبر را در استوری خودش منتشر میکند.
با توجه به این که گروگانگیر به شبکههای اجتماعی دسترسی داشته و در همان ابتدا عکسی از خودش را منتشر کرده بود، و با در نظر گرفتن این احتمال که فرد گروگانگیر میتوانست با افراد دیگری در ارتباط بوده باشد، این کار ممکن بود جانهای زیادی را به خطر انداخته باشد. قدرتی که شبکههای اجتماعی در نجات دادن یا در خطر قرار دادن زندگی انسانها دارد به خوبی در این لحظات فیلم لمس میشود.
هیجان جاری در تک تک لحظات فیلم، و توانایی انتقال آن، باعث میشود که بیننده در طول فیلم یک لحظه هم نتواند چشمش را از صحنه بردارید.
پرداختن به زندگی خانوادگی تنها گروگانی که مرد مصلح از حضور او خبر داشت و در واقع برای کار کردن به آمستردام آمده بود از همان ابتدای فیلم، باعث شدت این هیجان و پدید آمدن حس همذات پنداری با او میشود.
کنترل شدن فروشگاههای اپل توسط مرکز اصلی آن در آمریکا و این که دولت هلند در اینباره نمیتوانست به سرعت کاری انجام دهد، هم لحظات اضطراب را در طول فیلم پررنگتر می کند و به خوبی به آن پرداخته شده.
کارگردان فیلم میگوید که اتفاقی که افتاده همواره برای او و نویسنده فیلمنامه کنجکاوی برانگیز بوده و از آنجایی که نویسنده، همچنین بهعنوان کارآگاه در پلیس آمستردام کار میکرده، دسترسی زیادی به افراد و اطلاعات داشته. او همینطور این فرصت را داشته تا با افرادی که از نزدیک با این ماجرا تقابل داشتند، مصاحبه کند.
به همین ترتیب آنها توانستهاند جزییات کار پلیس در طول حادثه را بررسی و طبق آن فیلمنامه را تنظیم کنند.
اگر طرفدار ژانر جنایی هستید و فیلم هایی با موضوعات واقعی مورد علاقه شماست، تماشای این فیلم میتواند زمان به یادماندنی برای شما به وجود بیاورد. زمانی که فکرتان را به همراه خواهد برد تا در انگیزه تک تک شخصیتهای فیلم همراه شوید.