برای همه افرادی که در صنعت خدمات یا فروش کار میکنند، یادآوری چندین نکته در هنگام تعامل با مشتری بسیار مهم است.
اول، ما باید مطابق با احساس ارزشمندی خود رفتار و عمل کنیم، که متضمن یک جمله ساده است که به نظر میرسد: «من به دلیل تولدم منحصر به فرد هستم، درست مانند هر فرد دیگری منحصر به فرد است. من به همان اندازه که به خودم احترام میگذارم به طرف مقابل احترام میگذارم.»
غیرممکن است که بدون احترام به خود به دیگری احترام بگذارید. غیرممکن است که بدون احترام به دیگران به خود احترام بگذارید. خستگی ما ربطی به مراجعهکننده ندارد و یکی از وظایف ما بهعنوان فروشنده یا دریافتکننده حفظ تعادل است.
اینها رگهای ارتباطی باورهایی هستند که اول از همه به خود ما و سپس در کل محیط ما سرایت میکنند.
اگر نسبت به خود بیمهری کنید، نمیتوانید با شخص دیگری مهربان باشید. این تله ادراک ماست. این اولین است.
دوم: قاعدتاً مردم برای خدمات به مردم مراجعه میکنند. کیفیت خوب میگیرند. اما با انتخاب بزرگی از متخصصان و فرصتها در شهرهای بزرگ، مسلماً مردم برای عشق میآیند. و اگر بتوانیم خودمان را در همان نقطهای که به اندازه کافی پر شدهایم و میتوانیم گرما، پذیرش، شادی و دیدگاهی از محیط را با کسانی که به ما میآیند به اشتراک بگذاریم، مشتری ما کاملاً احساس رضایت میکند و هر از گاهی برمیگردد و عشق چیز جالبی است: مانند شمعی است که میسوزد و به خاطر آن شمعهای دیگر روشن میشوند، او چیزی از دست نمیدهد. و در مورد ما هم همینطور است. وقتی عشق را به اشتراک میگذاریم، خرج نمیشود، با ما میماند، و حتی گاهی اوقات با مشاهده اینکه دیگران با کمک ما احساس خوب، روشن، گرمتر و شادتر میکنند، حتی بیشتر میشود و تقریباً همه ما که در بخش خدمات کار میکنیم این فرصت را داریم که این را مشاهده کنیم. بنابراین، لطفاً توجه کنید که چگونه این جهان را متحول میکنید. چقدر زیبایی در جهان جریان دارد، از دستان شما شروع میشود.