نمایش «تن شوری» اثر ماندگار رضا ثروتی که چند سال پیش در سالن مستقل تهران به روی صحنه نمایشی برگرفته از سریال «صحنه‌هایی از یک ازدواج» به نویسندگی و کارگردانی اینگماربرگمان بود.

این اثر تصویری نو از خیانت در بستر سایکودرام یا نمایش روانی که سال‌های دور در فیلم‌های هیچکاک می‌دیدیم به ما نمایش می‌دهد که مرد به زن خیانت می‌کند و او را رها می‌کند بی‌آن که رسم وصال را به جا آورده باشد و زن سال‌ها در انتظار بازگشت می‌ماند و وقتی ناامید می‌شود کم‌کم جای او را به وصالی دیگر می‌دهد.

پرده‌ی آخر نمایش و آن صحنه‌ی جنون‌آمیز که یوهان بعد از سال‌ها بازگشت و دیدن بی‌علاقگی ماریان و کشیدن تن غرقه به خون ماریان صحنه‌ای بود که می‌توانست در پارما اکران باشکوهی داشته باشد.

مردی با چشمان درشت و زیبا و کیسه‌ای پر از افتخار از قهرمانی جهان گرفته تا بارها و بارها عنوان بهترین سنگربان جهان را داشته باشد. همه و همه نوید این را می‌دادند که شاید یک بار هم جام نقره «کوب چمپیونزلیگ» را در این کیسه ببینیم.

«جی‌جی بوفون» افسانه‌ای قهرمان جهان تنها دروازه‌بان تاریخ است. او بدون اینکه پنالتی‌گیر خوبی باشد سال‌ها با سیوهای مرگبارش آتزوری را با سری بالا زنده نگه داشت.

مردی با کوله باری از افتخار که در اروپا با دو چشمان خودش در مستطیل سبز خیانت دید!

شاید غم‌انگیز باشد اما باید بگوییم نفرین بر آن نسل طلایی لویس آراگونس که بعدها زیر سایه‌ی دل بوسکه درخشید که نگذاشت دستان جی‌جی افسانه‌ای دور جام ملت‌ها حلقه شود و این آرزو را نه برای بوفون که برای یورو تبدیل به حسرت کرد.

خداحافظی بوفون

اما شاید هیچ کدام از این حسرت‌ها تلخ‌تر از خیانتی که لیگ قهرمانان اروپا به بوفون کرد نبود.

آن قیچی برگردان وحشتناک سی‌آر سون به هیچ وجه حق این مرد افسانه‌ای نبود چرا که برخلاف یوهان که به ماری خیانت کرد بوفون برای این وصال و این ماندن همه کار کرد و آن کسی که شرمنده ی تاریخ شد چمپیونزلیگ بود.

شاید اگر آن نسل رشک برانگیز و آن مثلث همیشه خشمگین MSN نبود در همان برلین و ورزشگاه خاطره‌انگیز المپیااشتادیون شاهدِ تر شدن آن چشمان رنگی و جذاب می‌بودیم اما ظاهراً این جام نقره‌ای رنگ هربار برای روی برگرداندن از جانلوئیجی قصه و بهانه‌ی جدیدی می‌آورد.

«تن شوری» دیالوگ محشر دو کلمه‌ای دارد که آتش‌زاست

لحظه‌ای که یوهان از ماری می‌خواست نرود و با گفتن جمله‌ی: «میشه نری؟» با آن صدای اعجاب‌آور صابر ابر بیننده را میخکوب می‌کرد.

آری!

نگاه سه گانه و معنادار بوفون به این جام هر بار این دیالوگ را در ما تداعی می‌کند، همچون نگاهی که خود بوفون به زیدان در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ در ردای آتزوری تحمیل کرد.

زلاتان اسطوره‌ای که خودش چند ماه پیش با مستطیل سبز وداع کرد درباره‌ی بوفون اینچنین می‌گوید:

«شاید در تمرینات بارها موفق به فتح دروازه بوفون شدم اما انجام مجدد این كار در مسابقاتِ رسمی حقیقتاً دست‌نیافتنی بود. اگر بیش از یك بوفون در دنیا بود؛ مهاجمان دنیا گل زدن را از یاد می‌بردند.»

این تعبیر بزرگ از بازیکنی که خود استاد گل‌های ماورایی بود و تعریف جدیدی از غرور را وارد عرصه‌ی فوتبال کرد نشان از عظمت بازیکنی می‌دهد که به جد پاهای او شایسته‌ترین گام‌هایی بوده است که روی خط هشت یاردی دروازه قدم نهاده است.

بوفون-فوتبالیست

بیچاره آن جامی که بوفون این سنگربان افسانه‌ای که الیور کان حاضر بود به خاطر او از دروازه‌ی بایرن خارج شود سه بار در الدترافورد منچستر، المپیا اشتادیون برلین و میلنیوم کاردیف سیتی ولز به دیدار وی شتافت و هربار یار دیگری را برای اهدای پیشانیش انتخاب کرد.

دارنده‌ی ده سری آ ایتالیا، پنج کوپا ایتالیا، یک لوشامپیونه ی فرانسه، قهرمان جهان در قامت سنگربان آتزوری و بهترین دروازه بان قرن بیست و یکم از دید فدراسیون بین المللی آمار و تاریخ فوتبال و تنها یک حسرت ابدی:

قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با لباس بیانکونری!

انسان باوفایی که بعد از ماجرای کالچوپولی (اشاره به رسوایی مالی یوونتوس و سقوط به سری بی) یوونتوس را رها نکرد حقش بود که یک بار فاتح این جام شود.

شاید بوفون حق داشت بر خلاف قصه‌ی شام آخر داوینچی حرکت کند و نگذارد که لیگ قهرمانان چنین خیانتی را در تاریخ فوتبال ثبت کند.

بوفون رفت اما ای کاش همچون یوهان که بدن غرقه به خون و موهای ماری را روی زمین می‌کشید این بار این جی‌جی می‌بود که در ورزشگاه انیو تاردینی ( ورزشگاه اختصاصی پارما آخرین باشگاه بوفون) تاوان رسوایی در فوتبال (اشاره به قهرمان نشدن بوفون در چمپیونزلیگ) را به جهانیان نشان می‌داد.

بیچاره آن جامی که رفتن بوفون را به چشم دید و از غصه سر بر بیابان نگذاشت چرا که جام‌ها با بوسه‌ی بوفون اعتبار می‌گرفتند.

خداحافظ شما جی‌جی افسانه‌ای.

به اشتراک گذاری

تاریخ انتشار:13 مرداد, 1402

دیدگاه خود را بنویسید