ماهایا پطروسیان بازیگر مطرح دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ که بیشتر در فیلمهای کمدی ایفای نقش کرده، اولین تجربه بازیگریاش ایفای نقشهایی درام در «عشق و مرگ» محمدرضا اعلامی و «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی است. هم اما با فیلم «دیگه چه خبر» تهمینه میلانی تصویرش در نقش دختری پر جنب و جوش روی پرده سینماها نقش بست.
ماهایا پطروسیان زودتر از انتظار توانست پلههای ترقی را طی کند و با ایفای نقشهای متفاوت خود را به عنوان بازیگری مستعد و توانا اثبات کند. در سالهای اخیر فعالیتهای سینماییاش کمتر شده و آخرین فیلم مطرحی که از او دیدیم به سال ۸۹ بر میگردد. نقشی کوتاه اما جالب توجه در «اسب حیوان نجیبی است». اما گزیده کاری باعث فراموشیاش نشد و در روزهای ابتدایی دی ماه که همزمان با شروع جشن سال نو میلادی است به یاد ماهایا پطروسیان افتادیم و با او درباره خاطرات کودکی اش در شبهای سال نو و کریسمس گپ زدیم.
جنس نقشهای شما در فیلمهای کمدی دهه ۷۰ مخصوصاً در «دیگه چه خبر» آغازگر فصل جدیدی از حضور زنان در سینما ایران بود. خودتان این مسئله را قبول دارید؟
تا آن زمان اکثر نقشهای کمدی برای آقایان بود، خانمها بیشتر برای نقشهای درام انتخاب میشدند. اینکه یک دختر پر جنب و جوش بیاید که حتی اعتراضهایش شیرین است، سابقه نداشت. دخترهای فعال که روحیهای بشاش دارند، تحصیل میکنند و در عین حال نسبت به شرایط انتقادهایی هم دارند برای مردم جالب بود.
در شروع کار یا در ادامه «ستاره شدن» هدفتان بود؟
در دورهای که من شروع به بازی کردم معنای ستاره بودن متفاوت بود. ستاره مساوی بود با بازیگر خوب بودن. ستارههایی مثل خانم فرجامی، خانم سجادیه، خانم معتمد آریا و… دیگری که بازیگران خیلی خوبی هم بودند. آن زمان توانایی مسائلی مثل گریم و مانور دادن روی آن وجود نداشت. میدانید که عکس خانمها برای جلد یک فیلم چقدر مسئله پیچیده و بزرگی به حساب میآمد. به همین دلیل تعریف ستاره با امروز متفاوت بود. کسی که وارد این عرصه میشد به این فکر میکرد بازی خوبی ارائه بدهد. من هدفم این بود که نقشهای متفاوتی بازی کنم و این کار را هم کمابیش انجام دادم.
خانم ماهایا پطروسیان در سالهای اخیر نقشی بود که دوست داشتید بازیگرش خودتان باشید؟
فقط نقش خانم مدیر در «ورود آقایان ممنوع» را دوست داشتم بازی کنم. البته خانم آسایش هم خیلی خوب بازی کردند، اما دوست داشتم خودم بازی کنم. با توجه به فیزیک خانم آسایش که میخواستند بازیگری با قد این نقش را ایفا کند که تضادی هم با رضا عطاران داشته باشد، ایشان انتخاب بهتری بودند.
در ابتدا خانوادهتان مانع ورود شما به عرصه هنر و بازیگری نشدند؟
من خانواده تحصیل کردهای دارم. آنها به علم گرایش داشتند اما علاقمند هنر بودند. ولی مسیر درست را آنها جلوی پای من گذاشتند. وقتی در ۱۶ سالگی گفتم میخواهم بازیگر بشوم به من گفتند باید از راه درست وارد بشوی. مادر و پدر من تئاترهای زیادی دیده بودند، به همین خاطر به من گفتند برای بازیگر شدن باید از تئاتر شروع کنی و برای این کار هم باید درسش را بخوانی در آن زمان کلاس بازیگری نبود دانشگاه بود و کنکور. آنها خیلی به من کمک کردند که تئاتر و کارهای خوب ببینم و کتاب بخوانم و در نهایت وارد مسیر درست بشوم.
نزدیک کریسمس هستیم کمی از فضای عید و سال نو مسیحی برایمان بگویید.
عید که کلا بیشتر برای بچهها جذاب است کریسمس و ژانویه به خاطر فضایی که دارد حالتی رویایی برای کودکان میسازد کسی مثل بابانوئل میآید و آرزوهای بچهها را برآورده میکند این اتفاق چون در نیمکره شمالی در زمستان رخ میدهد با برف و سرما عجین شده است. اما فضای اینکه همه خانواده بیایند و دور درخت جمع بشوند فضای گرمی را به وجود میآورد که هیجان خاص خودش را دارد.
از دوران کودکی در روزهای کریسمس خاطره ویژهای دارید؟
منتظر بابانوئل میماندم و همیشه هم خوابم میبرد و صبح میدیدم که زیر بالشم هدیه گذاشته است. این خیلی جذاب بود اما در هشت یا نه سالگی متوجه شدم بابانوئلی در کار نیست در حیاط بودم که پدرم دوچرخه به دست از پشت بام آمد گفتم: «این چیه؟» گفت: «بابانوئل گذاشته بودش روی پشت بوم.» متوجه شدم پدر و مادرم هدیهها را میدهند و بابانوئل خیالی است. خیلی خوب است که آدم با امید به آیندهاش نگاه کند. چرا نباید چیزی را که با علاقه به وجود میآوریم از دست بدهیم؟ خب این فضای شاد و صمیمی ایجاد میکند و خیلی خوب است خب هر کشوری مطابق با سنتهای خودش مراسمی دارد.
شما چطور به استقبال سال نو میروید؟
خب از چند روز قبل درخت را درست میکنیم. البته حالا دیگر درخت طبیعی استفاده نمیکنیم و مصنوعی است. بهتر هم هست، چون باید هر سال آن را میانداختیم دور اما حالا هر سال آن را استفاده میکنیم. کریسمس کلا روحیه من را بهتر میکند وقتی شروع به انجام کارهای سال نو و تزیین درخت میکنیم فضا تغییر میکند و روحیهمان شاد میشود. البته من زیاد در آن مسائل درخت کریسمس و تزئین آن دخالت نمیکنم. مثلا ماهی درست میکنند و عمهای دارم که پیراشکی خاص خودش را درست میکند و همه خانه او جمع میشویم. موزیک، شیرینی و حرکاتی که شبیه به ورزش است! نوروز هم زیباییهای خاص خودش را دارد توام شدن با بهار و تازه شدن طبیعت … البته اصل قضیه هم یکی است چه نوروز چه کریسمس در اصل یکی هستند.
حالا شکل کریمس تغییر کرده و با المانهای مذهبی هم آمیخته شده است. ممکن است اصلا تولد اصلی مسیح در این تاریخ نباشد.
بهترین کادوی کریسمسی که گرفته اید چه چیزی بوده؟
همیشه کادوهای خوبی میگیرم. چون فرزند کوچک خانواده هستم، به من زیاد توجه میکنند! حالا دوست دارم که من هم به آنها کادو بدهم. اما مسئله اینجاست که هنوز هم کادوهای آنها بهتر است!
درخت کریسمس امسال را خودتان درست کردهاید؟
بله مثل همیشه. من تا مدتها درخت تزئین شده را نگه میدارم اما این رسم و رسومات که با کارت به همدیگر تبریک بگوییم را دوست دارم. حالا ایمیل و پیام رسانهای مختلف آمده است و دیگر مزه کارت فرستادن را نمیتوانیم بچشیم. فرستادن کارت کار خیلی لذت بخش و شیرینی بود که حالا تبدیل به خاطره سالهای گذشته شده است.
کراش روزگار نوجوانی