در میان تمام نامهایی که تاریخ بشر به یاد دارد، نام کوروش کبیر چون ستارهای درخشان بر تارک زمان میدرخشد. فرمانروایی که نه فقط یک سرزمین، بلکه مفهومی نو از قدرت، عدالت و انسانیت را به جهان معرفی کرد. کوروش هخامنشی تنها یک امپراتوریای گسترده بنا نکرد؛ بلکه او اندیشهای را زنده ساخت که قرنها بعد، پایه و الگوی تمدنها و حکومتهای بزرگ شد. در روزگاری که قدرت به بهای خون و ظلم به دست میآمد، کوروش مسیر دیگری بر پایهی احترام، آزادی و خرد را برگزید. او نخستین فرمانروایی بود که مفهوم «حقوق بشر» را پیش از آن که حتی چنین عبارتی در زبانها شکل بگیرد، به واقعیت تبدیل کرد. این منشور که امروزه در جهان به عنوان منشور حقوق بشر کوروش کبیر شناخته میشود تا امروز سندی جاودانه از انسان دوستی و خرد ایرانی بوده است.

کوروش کبیر
آغاز زندگی کوروش کبیر، از افسانه تا واقعیت
تولد کوروش کبیر، پادشاهی که بعدها چهرهی تاریخ را دگرگون کرد، در هالهای از افسانه و باورهای کهن پوشیده شده است. در میان روایتهای گوناگون، داستان هرودوت از همه مشهورتر میباشد. در این روایت هرودوت مینویسد: شبی پادشاه ماد، آستیاگ، خوابی دید که از نسل دخترش فرزندی برخواهد خاست که بر سراسر آسیا فرمان میراند. ترس از این پیشگویی، او را به تصمیمی هولناک واداشت. دستور داد نوزاد را نابود کنند تا قدرت از دستانش نرود. ولی سرنوشت مسیر دیگری برای آن کودک برگزید. نوزاد به دست چوپانی به نام مهرداد سپرده شد تا در دامان طبیعت، میان کوهها و دشتهای پارس، رشد کند و جان بگیرد. او در میان مردم عادی، در محیطی ساده و بیتکلف رشد کرد و از همان کودکی نشانههایی از رهبری، هوش و جسارت در او دیده میشد.
گفتهاند روزی در کودکی، وقتی با هم سالانش بازی میکرد و نقش پادشاه را بر عهده گرفت، چنان اقتدار و نظمی در گفتار و رفتار خود نشان داد که حتی بزرگان قبیله را شگفتزده کرد. آن روز شاید هیچ کس نمیدانست که همین کودک، روزی بنیانگذار سلسله هخامنشیان خواهد شد؛ سلسلهای که نخستین امپراتوری جهانی را بنا کرد و اندیشهی حکومت عادلانه را در دل تاریخ کاشت.
کوروش، چگونه بنیانگذار بزرگترین امپراتوری تاریخ شد؟
سالها گذشت و آن کودک کوهستانهای پارس به مردی خردمند و جسور تبدیل گشت. ویژگیهایی مانند شجاعت، عدالت و درایت باعث شد نام کوروش میان قبایل پارس به احترام برده شود. در روزگاری که ستم آستیاگ، پادشاه ماد، مردم را خسته کرده بود، کوروش با همراهی فرماندهای به نام هارپاگ علیه او قیام کرد. نبردی سرنوشت ساز درگرفت و سرانجام، سپاه ماد در برابر او شکست خورد. با این پیروزی، کوروش تاج پادشاهی بر سر نهاد و سلسلهی هخامنشیان را بنیان گذاشت؛ امپراتوریای که مرزهایش از شرق تا رود سند و از غرب تا مدیترانه امتداد یافت. ولی آنچه او را از دیگر فرمانروایان متمایز میکرد، نه قدرت شمشیر، بلکه بزرگی اندیشه و انساندوستیاش بود. کوروش پس از پیروزی، دشمنان شکستخورده را نکشت، بلکه به آنان امنیت و احترام بخشید. همین رفتار، پایههای اعتماد ملتها را به او استوار کرد و امپراتوریاش را به یکی از پایدارترین قدرتهای تاریخ بدل ساخت.

کوروش بزرگترین پادشاه ایران
فتوحات بزرگ و گسترش امپراتوری کوروش کبیر
پس از آن که کوروش هخامنشی توانست ماد و پارس را متحد کند، دوران تازهای در تاریخ جهان آغاز شد. او تنها به حکومت بر سرزمین خود بسنده نکرد، بلکه با نگاهی فراتر از مرزها، تصمیم گرفت امپراتوریای بسازد که بر پایهی عدالت، نظم و احترام به ملتها استوار باشد. نخستین گام بزرگ او، لشکرکشی به سوی لیدیه بود؛ سرزمینی ثروتمند در غرب آسیا که پادشاهش، کرزوس، خود را شکست ناپذیر میدانست. نبرد میان دو پادشاه در دشتی میان کوهها درگرفت و با استراتژی خیرهکنندهی کوروش، سرانجام سپاه لیدیه شکست خورد و سارد، پایتخت آن سرزمین، بدون غارت تسلیم شد. این پیروزی، آغاز شکلگیری نخستین امپراتوری جهانی تاریخ بود.
ولی نقطهی اوج فتوحات کوروش، فتح بابل بود؛ شهری که در آن زمان مرکز تمدن، دانش و ثروت جهان به شمار میرفت. برخلاف بسیاری از فرمانروایان آن دوران، کوروش از راه خشونت وارد بابل نشد. او با تدبیر و حمایت مردم، در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، بدون هیچ گونه خونریزی وارد این شهر شد. مردم بابل از ظلم پادشاهشان، نَبونید، خسته شده بودند و با خوشحالی درهای شهر را به روی سپاه کوروش گشودند. ورود او در روز سوم از ماه ارخسمنو، مطابق با ۷ آبان در تقویم ایرانی، به عنوان روزی تاریخی در حافظهی بشر ماندگار شد. از همین رو، ایرانیان این روز را با افتخار به نام روز کوروش کبیر گرامی میدارند.
منشور کوروش، نخستین سند حقوق بشر در تاریخ جهان
یکی از برجستهترین دستاوردهای انسانی، منشور کوروش کبیر است؛ لوحی تاریخی که امروز در موزه بریتانیا نگهداری میشود و نشاندهندهی خرد و انساندوستی کوروش هخامنشی است. این منشور نه تنها یادآور فتح بابل است، بلکه پیامآور آزادی و عدالت هم میباشد. در متن آن، آمده که کوروش پس از پیروزی، اسیران را آزاد کرد، معابد و اماکن مذهبی را بازسازی نمود و به هر ملت اجازه داد خدایان خود را بدون محدودیت بپرستد. او بردهداری را ممنوع ساخت و احترام به اندیشه و زندگی انسانی را به یک قانون تبدیل کرد.
چنین اقدامی در بیش از ۲۵۰۰ سال پیش، نمونهای کمنظیر از یک حکومت عادلانه و انسانی به شمار میرود. به همین دلیل، امروز منشور کوروش به عنوان نخستین سند رسمی حقوق بشر شناخته میشود؛ متنی که نشان میدهد عدالت، آزادی و کرامت انسانی، پایههای یک امپراتوری بزرگ بودند نه صرفاً قدرت و جنگ.
مرگ کوروش کبیر و آرامگاه جاودانهاش
مرگ کوروش هخامنشی، مانند زندگی او، در مرز افسانه و واقعیت قرار دارد. هرودوت از کشته شدنش در جنگ با ماساگتها یاد میکند، اما اسناد باستانی نشان میدهد که او حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته است.
آرامگاه او در پاسارگاد، پایتخت نخستین امپراتوری هخامنشی، با ساختاری ساده و در عین حال با عظمت، علاوه بر اینکه یادآور شکوه حکومت اوست، فروتنی و انسان دوستی کوروش را هم به تصویر میکشد. امروزه، ایرانیان و دوستداران تاریخ هر سال در روز کوروش (۷ آبان) به پاسارگاد میآیند تا یاد و میراث این پادشاه بزرگ را پاس دارند.

موسس سلسله هخامنشیان
میراث جاودانه کوروش کبیر
میراث کوروش کبیر تنها در بناها و قلمروهای فتح شده خلاصه نمیشود. فرمانروایی او بر پایه صلح و مدارا بود و نشان داد که قدرت واقعی از زور و خشونت نیست، بلکه از خرد، انسان دوستی و انصاف ناشی میشود. دیدگاههای او الگویی شد برای نسلها و رهبران آینده، تا جایی که اندیشمندان بزرگی مانند ویل دورانت، افلاطون و کریستن سن او را نمونهای بینظیر از پادشاه خردمند و عادل معرفی کردهاند. در زمانی که جهان بیش از پیش تشنه عدالت، آزادی و همدلی است، نگاه به میراث او، بهترین درس برای امروز خواهد بود.












