آدمها متفاوت هستند. شاید شما هرگز به مشهد و زیارت سفر نکرده باشید! شاید، هر چند ماه یکبار دلتان خواسته باشد و شرایط را مهیا کرده باشید. اما میتوان حدس زد اگر به مسجد گوهرشاد در داخل حرم سر زده باشید، سر به هوا شدهاید و چشم از بازی درخشان رنگ و شکل برنداشتهاید. به بهانهی میلاد امام هشتم، امام طوس رضا (ع) با ما به شناخت زیبایی و اقتدار سفر کنید.
گوهرشاد بیگم زنی از تبار دانایی
«از زنان اشرافی ترکتبار و سیاستمداران دوره تیموریان است. او زنی بسیار قدرتمند، نیکوکار، ثروتمند، ادب دوست، هنرپرور و خردمند بود». این را جستوجو در اینترنت به شما میگوید. حالا بیایید دلیل این ادعایش را بازخوانی کنیم .
پدرش از بزرگان تیموری با لقب «ترخان» محسوب میشد و در جنگهای فراوانی شرکت داشت. ترخانها امیرانی بودند که پادشاهان آنها را از هرگونه پاسخگویی به اعمالشان معاف داشته و مجاز بودند در هر زمان دلخواه نزد پادشاه بروند.
غنیمتهای جنگی ایشان نیز از آن خودشان میشد و ناچار به واگذاری آن به دیگران نبودند. مادرش «بیگم بانو خانزاده بیگم» بود. از قدرت «گوهر شاد بیگم» همین بس که از زنان نامدار همعصر او جز تاریخِ مرگ چیزی یافت مینشود و از او بسیار نوشته شده.
«گوهرشاد» در زمان حیات خود از بالاترین قدرتها برخورددار بود و از همهی این اختیار و قدرت برای گسترش و دگرگونی فرهنگی استفاده کرد. «تیمورلنگ» او را به همسری پسر خود «شاهرخ» در آورد. پس او فرزند یک ترخان، عروس یک شاه، زوجهی شاه دیگر، و مادر شاه بعدی بود.
«گوهرشاد بیگم» و همسرش «شاهرخ میرزای تیموری» را میتوان از افراد مؤثر نگاهداشت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دانست.
دانایی و خردمندی او بود که باعث شد خاندان تیموریان که در کشت و کشتار زبانزد بود بعد از درایت و مدیریت او به یک خاندان فرهنگ دوست و ادبی تبدیل شد.
این «گوهر شاد» بود که شوهر خود «شاهرخ» را تشویق کرد تا شهر هرات را به پایتختی خویش برگزیند. این شهر را مرکز گسترش و ترویج زبان فارسی، دانش، فرهنگ، ادب، نگارگری، موسیقی و خوشنویسی قرار دهد.
او بود که جایگاه دانشمندان، ادیبان و هنرمندان را گرامی داشت و قدر شناخت. «عبدالرحمن جامی» که همهچیزدان لقب گرفته بود در حمایت او زندگی میکرد.
بارها پیش آمده بود که قتل و غضب شوهرش را نسبت به اندیشمندان با درایت حل کند. کاشیکاری، آجرکاری، خوشنویسی، کتیبهنویسی، نقاشی، تذهیبکاری و … را رواج داد و احترام گذاشت.
«مسجد گوهر شاد» آسمانی درخشان روی زمین
۳۲ ساله بود که بعضی میگویند هوای زيارت مشهد به دلش افتاد و بعضی نیز میگویند برای ادای نذر به مشهد میرود. نذر کرده بود گردنبند الماس نشانش را خرج مسجدی کند که در سايهی «امام رضا(ع)» بنا شود. گردنبندش را به بازرگانی ايرانی فروخت و هزينهی ساختش را از دارايی خود فراهم کرد.
چند هفته بعد کلنگ مسجد درست در ضلع جنوبی حرم «علی بن موسیالرضا(ع)» به زمين خورد، اين مسجد در سال ۸۲۱ هـ.ق در زمينی به مساحت ۸۷۹۸ متر مربع ساخته شد تا همنام «گوهرشاد بیگم» در تاریخ ماندگار شود و هم به همت او مسجد گوهرشاد افتخار معماری اسلامی باشد که قرنهاست پابرجا مانده.
«قوامالدين شيرازی» سرشناسترين معمار ايرانی ساخت مسجد گوهرشاد را به او پذیرفت. او حاصل سالها تجربه و دانش خود را در بند اين مسجد به يادگار گذاشت تا نظم، تقارن و ظرافت اين بنا را تا ۶ قرن بعد هم به رخ بکشد، اسم گوهرشاد در دو محل با کاشی معرق نگاشته شده است. يکی در قسمت بالای در نقرهای که به «دارالسياده» میرود و ديگری بر کتيبهی ايوان مقصوره که به خط زيبای پسری وی «شاهزاده بايسنقر» است.
پروندهی قتل یک امیرزاده
زندگی پربار «گوهرشاد آغا» اما با قتلش در ۸۱ سالگی به دستور ميرزا سلطان ابوسعيد تيموری، برادرزادهی همسرش در هرات به پایان رسید. پيکرش در هرات و در مدرسه گوهرشاد که خود آن را ساخته بود، کنار مزار شوهرش به خاک سپرده شد.