«همچهره با تاریخ» یکی از آن پروژههای محبوب هیچیک است. از آن دست کارهای سختِ ممتاز. معاشرتهای بینظیر، نظمهای آراسته و خروجیهای با دقت.
بازسازی عکس احمد شاملو را بین همچهره با تاریخهای مردانه (پنج پروژه اول) بیشتر از همه دوست داشتم. نه تنها به دلیل پژوهش خواندنی هیچیک، بلکه شباهت فراوان احمد شاملو و بهرنگ علوی.
عصر/ داخلی/ الهیه
احمد شاملو را باید یکی از آن آدمهایی دانست که از زمان خود جلوتر بودهاند و در نتیجه طبیعیست که مخالفانش قسم خوردهتر باشند تا موافقانش.
او را نه تنها در شعرهایش، بلکه در صدایش هم میتوان بررسی کرد و شناخت.

او صدایی داشت که بهتنهایی یک متن بود؛ نه صرفاً حامل شعر، که خودِ شعر. بم، کشیده، با مکثهایی حسابشده که انگار از پیش با وزن معنا تنظیم شده بود. صدای شاملو پیش از آنکه کلمه را ادا کند، موضعش را روشن میکرد: ایستاده، معترض، و آگاه به آنچه میگوید. همین صدا بود که شعر را از صفحه جدا میکرد و به خیابان، به اتاقهای نیمهتاریک، به حافظه جمعی میبرد.
در بازسازی عکاسی «همچهره با تاریخ»، این صدا غایب است اما همان صورت را داریم. انگار عکس، دهان باز کرده و دارد حرف میزند. زاویه نگاه، افتادگی شانهها، و حتی طرز ایستادن سیگار میان انگشتان، همه یادآور مردیست که زبانش همیشه یک گام جلوتر از زمانهاش حرکت میکرد. بهرنگ علوی شاید صرفاً شباهت فیزیکی نیست؛ بیشتر شبیه همنشینی دو تصویر است که یکی از دل دیگری بیرون آمده. او هم شعر میخواند و مینویسد.
آن روز که دنبال تیتر میگشتیم و در نهایت تیتر چاوش شیرانی مدیر مسئول هیچیک را انتخاب کردیم، بهرنگ پیشنهاد جالبی داشت. میگفت «شباهت یک پک سیگار» خوب است. درستم میگفت آن پک سیگار—جزئی کوچک اما تعیینکننده—بهنوعی امضای ناگفته تصویر است. سیگار در دست شاملو همیشه بیش از یک عادت بود؛ نشانهای از مکث، از فکر، از فاصلهگذاری با جهان اطراف. در این بازسازی هم، سیگار کارکردی نمادین دارد: پلی میان اکنون و گذشته، میان عکس آرشیوی و بازخوانی امروز.
«همچهره با تاریخ» در این قاب، صرفاً به بازسازی یک چهره بسنده نمیکند؛ دارد یک موقعیت تاریخی را احضار میکند. عصری در الهیه، مردی تنها در قاب، و تاریخی که پشت شانهاش ایستاده. شاملو صد ساله شده، اما تصویرش هنوز جوان است؛ چون هنوز همان پرسشها را دارد، همان مخالفتها را برمیانگیزد و همان صدا—حتی در سکوت عکس—شنیده میشود. باید برای شباهت این عکس از بهرنگ علوی تشکر کرد که حوصله و دقتش را به ما امانت داد و خوب است یاد کنیم از «کورش جوان» عکاس حرفهای هیچیک.












