نگاه بیروح و بدون هیچ حسی در چشمانی روشن بالای آن سیبل فلفلنمکی از بناگوش در رفته که انگار از روی اجبار و با تعجب به دوربین خیره شده مهمترین ویژگی پنجمین پادشاه قاجار در تصاویر به جای مانده از او است؛ شاهی که در تاریخ ایران به شاه بیمار معروف است با مشروطه در تاریخ ثبت کرد: مظفرالدینشاه قاجار.
تکمله:
نام مظفرالدینشاه در ذهن من به قطعه فیلمی میماند که از او به جای مانده است. شاه با نگاهی سرد و بیروح با چشمانی متعجب و پر از سئوال به دوربین خیره شده و قصد ندارد از آن چشم بردارد. او به همراه علیاصغر خان امینالسلطان نخستین سینماتوگراف را دیده و در آن در حال ثبت شدن است. نگاه ساده و بچهگانه پنجمین شاه قاجار شاید تنها چیزی باشد که بتوان شاهی که نخستین قانون اساسی و رسمی ایران را امضا کرد را وصف کند.
درباره پنجمین پادشاه قاجار نکتههای زیادی میشود که شاید بخشی از آن را کمتر کسی میداند: این که احتمالاً نخستین پادشاهی است که در تهران بهدنیا آمده است و البته آخرین پادشاه تاریخ ایران که نه فقط در پایتخت که در ایران چشم از جهان فروبسته است.
این که او احتمالا میتوانست دورترین شاهزاده به سلطنت در میان هفده برادر خود باشد و البته نزدیکترین آنها. این که …
نوشتن درباره واقعیتهای مختلفی درباره مظفرالدینشاه قاجار کار سختی نیست، میشود به سبکی از او نوشت از روش هرم وارانه استفاده کرد و از انتهای زندگی به ابتدای زندگی او آمد. میتوان روال تاریخی را نوشت و میتوان هم از روزی که شاهبابا به تیر غیب در زاویه مقدسه گرفتار شد و او در هوای معتدل اردیبهشت لای پتو و پنبه به تهران آمد و چون سرد و گرم میشد تاجگذاری را … داستان را هی بر میزنم . اما میتوان او را تصور کرد در قابی در عمارت موزه مخصوص کاخ اصلی کاخ گلستان که تصاویری از کودکی تا شاهیاش را در دایرهای گذاشتهاند که نقطه مرکزی نقاشی نوجوانی پدرش ناصرالدینشاه است. نقطه مشترک همه این تصاویر نگاه سرد و بیروح و بدون هیچ حس شاه است پس با همین تصاویر همراه میشویم، چشمان بیروح و بدون هیچ حس بالای آن سبیل فلفل نمکی از پنجمین پادشاه قاجار صحبت کنیم: السلطانبنالسلطان، خاقانبنخاقان السلطان مظفرالدینشاه قاجار.
تصویر اول
قدیمیترین عکس مظفرالدینشاه تصویری از پسر بچه لاغر با همان چشمان بیحال و بیحس است که در سن شش سالگی کمی پیش از رسیدن به ولیعهدی گرفته است. لباسش سرداری کار شدهای است که رنگش روشن باید باشد.
مظفرالدینمیرزا (شاه بعدی) متولد سوم فرودین ۱۲۳۲ شمسی است. تولد در بهار اما سرنوشتش را با مرداد همراه کرده است. او در مرداد به تخت سلطنت رسید و در مرداد تاجگذاری کرد و در مرداد که اتفاقا تولد قمریاش با مرداد همزمان شده بود پای ورقهای را امضا کرد که مجوز راهاندازی اولین مجلس را صادر کرد.
او به روایتی چهارمین و به روایتی هشتمین پسر ناصرالدینشاه قاجار بود. چند فرزند پسر در زمان تولد مرده بودند و در شمار فرزندان به شمار نمیآمدند. اما در آنهایی که چند سالی بیشتر زنده ماندند چهارمین فرزند و سومین پسری بود که میتوانست بر تخت سلطنت تکیه بزند.
مادر او شکوهالسلطنه سومین همسر عقدی ناصرالدینشاه بود که از خانواده قاجار و البته قوانلو قاجار بود. پدر شکوهالسلطنه فتحالله میرزا شعاعالسلطنه پسر سیوششم فتحعلیشاه بود و مادرش شهربانو دختر ابراهیمخان قوانلو قاجار حاکم کرمان بود. فتحالله میرزا شعاعالسلطنه برخلاف برادران دیگرش با ولیعهدی و سلطنت برادرزادهاش مخالفت نکرد و حتی بعد از مرگ پدر در راه رسیدن محمدشاه به تهران در زنجان به عنوان حاکم آن شهر به او پیشکش داد و باعث شد تا در این سمت بماند. او برای استحکام جایگاهش در سلطنت قاجار تنها دختر خود یعنی شکوهالسطنه را در دوازدهسالگی به عنوان سومین همسر عقدی شاه به عقد او در آورد. ناصرالدینشاه پیش از شکوه السلطنه امسلمه مشهور به گلین خانم که از شاهزادگان قاجاری بود و خجستهخانم تاجالدوله دختر شاهزاده سیفاللهمیرزا چهل و دومین پسر فتحعلیشاه را به عقد خود در آورده بود.
براساس وصیت و سنت آقا محمد خان قاجار ولیعهد قاجار باید از مادری قاجاری و ترجیحا قوانلو قاجار باشد. از او نقل شده که او که او به فتحعلیشاه ولیعهدش وصیت کرده بود که برای استحکام میان دو خاندان قاجار تا فرزند عباسمیرزا زنانی از خانواده دولو قاجار را برای بدنیا آوردن ولیعهد به همسری بگیر و برای نوه عباس میرزا دختر سلیمان خان داییاش را به همسری بگیرد که همه خانواده قوانلو شوند و ولیعهد از مادری قوانلو به دنیا بیاید.
ناصرالدینشاه قاجار در ابتدای سلطنت ابتدا شاهزاده محمودمیرزا پسر گلینخانم را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد. اما محمودمیرزا در سن یازدهماهگی درگذشت و ناصرالدینشاه برخلاف قانون قاجار و وصیت آقا محمدخان ملک محمد میرزا پسر جیران را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد. انتخاب پسری از مادری که نه قاجاری بود و نه عقدی کاری عجیب از ناصرالدینشاه بود. اما او این کار را انجام داد. اما شاهزاده ملک محمد میرزا هم به یکسالگی نرسید و ناصرالدین شاه پسر بعدی یعنی شاهزاده معینالدین میرزا پسر تاجالدوله را که یکساله بود به ولیعهدی انتخاب کرد. معینالدین میرزا برخلاف دو برادر بزرگترش شش سال ولیعهد بود و حتی در مراسم رسمی هم شرکت میکرد. اما او ۱۲۳۶ شمسی دراثر وبا درگذشت و بار دیگر ناصرالدینشاه ملکقاسم میرزا پسر جیران که حالا به جای ستاره خانم که در این سال طلاق داد همسر عقدی شاه شده بود را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد. اما عمر این بدعت دوباره زیاد نبود و ملک قاسم نیز درگذشت و در نهایت ناصرالدینشاه و باز به سراغ وصیتنامه آقامحمدخان رفت و بزرگترین پسری که مادری قاجاری داشت را به عنوان ولیعهد انتخاب کند. این پسر کسی نبود جز مظفرالدینمیرزا پسر لاغر و بیمار شکوهالسلطنه بود.