قابل توجه: برای «هیچیک» حق مؤلف بسیار مهم است و از دریچهی قاچاق به هیچ اثری نگاه نمیکند. در نتیجه نویسندهی این یادداشت، فیلم را بر پردهی سینما تماشا کرده است.
داستانهای به یادماندنی «روالد دال» همواره و پس از سالها، پردهی سینما را رنگی و جذاب میکنند. نامهایی بزرگ مانند: چارلی و کارخانهی شکلات سازی، ماتیلدا، غول بزرگ مهربان، خاطراتی جدا نشدنی از کودکیمان و حالا، این بار نوبت به «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» رسیده است.
تعجبی ندارد که شگفت زده شدیم
قصهای منتظر ماست که نویسندهاش، در انتخاب اسم کار را برای ما یکسره کرده است.
فرض کنیم اسم داستان «هنری شوگر» بود. بدون شک، وقتی میخواستیم آن را به یکدیگر معرفی کنیم، از این عبارت استفاده میکردیم: «داستان شگفت انگیز هنری شوگر»
فیلم کوتاه فانتزی، در ژانر کمدی و ماجراجویانه، بر اساس کتابی با همین نام از روالد دال، جادوگر قصههای کودک و نوجوان ساخته شده است، که به مدت چهل دقیقه، کوتاه اما پر قدرت، ما را محو خود میکند.
فیلم به شیوهی روایت ساخته شده و تنها شش بازیگر دارد که راویان آن هستند. انتخاب هوشمندانهی «بندیکت کامبربچ» برای نقش هنری شوگر، از همان ابتدا توجههای زیادی را به خود جلب کرده است.
«وس اندرسون» فیلمسازی که امضایش را در هر صحنه از ساختههایش میتوان دید، این داستان کوتاه را به بهترین شکل به تصویر کشیده است.
او به زیبایی توانسته تمام کلمات روالد دال را، با تعهدی زیبا، در تصویر و صدا بگنجاند و محیط بی رقیبی را در زمانی کوتاه به نمایش بگذارد و چشمانداز فوقالعادهای به ما بدهد.
هنر او را تنها در تنوع لباسهایی که هنری شوگر در همین نمایش کوتاه مدت به تن دارد، میتوان دید.
هنری شوگر داستانی واقعی در خیال
«آدمهای مثل هنری شوگر و … مخصوصاً آدمهای بدی نیستند. آنها آدمهای خوبی هم نیستند. آنها به سادگی، بخشی از دکوراسیون هستند.»
کمتر پیش میآید که ما از همان ابتدا با قهرمان داستانمان، دوست نباشیم. اما هنر ساده و در عین حال پر شکوه روالد دال در قصهگویی، این را هم ممکن میسازد.
هنری شوگر، مردی خودخواه، که فقط خودش را دوست دارد، بیهدف، بیدغدغه و با تجملات زندگی میکند، قمار باز متقلبی که میل شدیدی به چندین برابر کردن ثروتش دارد، به طرز اعجابانگیزی با روشی آشنا میشود که با آن، در هر روز بیشتر از هر فرد روی کرهی زمین میتوان پول به دست آورد.
او به صورت اتفاقی، گزارش یک پزشک در مورد مراجعه کنندهی عجیبی که در هند ملاقات کرده بود را پیدا میکند و با «مردی که بدون استفاده از چشمانش میدید» آشنا میشود.
این مرد، میتواند علم پزشکی را به کلی تغییر دهد، اما پیش از آنکه پزشکان بتوانند تحقیقات خود را کامل کنند، به طور کاملا اتفاقی، از دنیا میرود.
این گزارش، جرقهای را در هنری روشن میکند که به سبب آن، و برای اولین بار در زندگیاش، سه سال و سه ماه، بر روی یادگیری یک مهارت و فهمیدن یک موضوع تمرکز میکند…
داستان آمیخته به طنزی منحصر به فرد است، که در یک لحظه، میتواند معنای زندگی را عوض کند.
«روالد دال» با شکوه هرچه تمامتر، در جایگاه مخاطب مینشیند، و آنچه در چشمان و ذهن او میبیند را در قصههایش عرضه میکند. داستانهای او در کمال سادگی و روان بودن، همیشه ما را «شگفت زده» میکنند، درست مانند هنری شوگر.
درود. تحلیل هم داستانی و هیجان انگیزه. برام جالب شده فیلم رو ببینم!