فیلم «هتل بزرگ بوداپست» رکورد بیشترین فروش افتتاحیه یک فیلم اکران محدود در نیویورک و لس آنجلس را جابه جا کرد.

این فیلم تولید مشترک بریتانیا و آلمان است و اخیراً فیلم افتتاحیه جشنواره برلین بود. به‌جرئت می‌توان این فیلم را به عنوان بهترین نمونه برای مثال زدن در مورد یک طراحی لباس درخشان در سینما نام برد. در مراسم اسکار ۲۰۱۵ وقتی جنیفر لوپز جایزه بهترین طراحی لباس را به ملینا کانونرو اهدا کرد، او خود را مدیون کارگردان وس اندرسون دانست و معتقد بود که یک طراح لباس خوب همیشه دارای یک پتانسیل نهفته است که این پتانسیل توسط کارگردان کاربلد می‌تواند آشکار شود. او گفت خوشحالم از این که همیشه در کنار بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینما توانستم نقش خود را به خوبی ایفا کنم.

«هتل بزرگ بوداپست» فیلمی به کارگردانی وس اندرسون و مربوط به سال ۱۹۳۰ است. هنگامی که دولتی فاشیست در حال قدرت گرفتن است و شعله جنگ در حال روشن شدن ، هتل بزرگ بوداپست به واسطه تلاش فراوان آقای گوستاو (با بازی رالف فاینس) مهماندار هتل و شاگردش زیرو مصطفی (با بازی تونی ریولوری) به یکی از برترین تفریحگاه‌های اروپا تبدیل شده است. یکی از مشتریان همیشگی هتل (تیلدا سوئینتن) می‌میرد و یک نقاشی ارزشمند به گوستاو می‌رسد. با این اتفاق همه چیز تغییر می‌کند. وارثان این [مشتری] زن به سرکردگی پسرش، دمیتری (با بازی آدرین برودی)، در صدد برمی‌آیند نقاشی را به هر نحو ممکن پس بگیرند. گوستاو به اشتباه به جرم قتل در یک پایگاه نظامی به زندان می‌افتد. در همین حین دمیتری با کمک دستیار روانی اش به نام جاپلینگ (با بازی ویلم دافو) در جست وجوی نسخه‌ای از وصیت نامه دومی بر می‌آید  که اگرآن نسخه علنی شود، اهدافش از تصاحب میراث به خطر می‌افتد. اولین گزینه ای که برای فیصله دادن این قضیه به ذهن جاپلینگ می‌رسد، بوی کشت و کشتار می‌دهد؛ کاری که در آن ید طولایی دارد.

طراحی-لباس-بوداپست

ملینا کانونرو توانست برای سومین بار اسکار طراحی لباس را برای طراحی لباس این فیلم کسب کند. ما در این سری از مجله‌های استایل برای بار سوم است که به فیلمی از این طراح صاحب‌نام می‌پردازیم . ملینا کانونرو در شهر تورین واقع در شمال ایتالیا متولد شد. او در جنوا به تحصیل هنر، تاریخچه طراحی و طراحی لباس پرداخت و خیلی زود در تئاتر کوچکی مشغول به کار شد. او به عنوان یک طراح با سلیقه در لندن، این فرصت را یافت تا با بسیاری از کارگردانان سینما، مانند هوگ هادسن ملاقات کند.

زمانی که او از مجموعه دیدن می‌کرد، با استنلی کوبریک ملاقات کرد، و پس از کمک کردن به کوبریک در زمینه‌های مختلف همچون تحقیق و پژوهش و دوبله کردن فیلم‌ها، کوبریک نخستین شغل او به عنوان طراح لباس را به او پیشنهاد کرد.

وقتی ملینا لباس‌های مناسب و پیش رویی را برای فیلم «پرتقال کوکی» (۱۹۷۱) طراحی کرد، اعتماد کوبریک به او مورد تأیید و تصدیق قرار گرفت. پروژه بعدی استنلی کوبریک، بر اساس رمان حماسی قرن هجدهم بود؛ که ملینا در این فیلم نیز، با خلاقیت لباس‌های عالی و باشکوهی را طراحی کرد و به همه فهماند که در زمینه طراحی لباس تا حد بسیار زیادی دارای مهارت و استادی است. او در سال ۱۹۷۵ برای موفقیت خود در این فیلم، نخستین جایزه اسکار خود را برای بهترین طراحی لباس دریافت کرد.

ملینا کانونرو پنج بار برای دریافت جایزه اسکار نامزد شده است. در هر کدام از این فیلم ها کارهای بی مانند و غیرقابل تقلیدش، استعداد و هنر خلاق، هوش و ذکاوت او و تمایلش برای رسیدن به کمال دیده می‌شود. با بررسی جایزه‌های آکادمی اسکار در بخش طراحی لباس می‌توان نتیجه گرفت این جایزه بیشتر مختص کسانی می‌شود که نه تنها یک طراحی زیبا را در یک فیلم ارائه می‌دهند، بلکه در بهتر پیش بردن داستان دراماتیک هم کمک شایانی را کرده اند. خود آکادمی اسکار معتقد است اسکار طراحی لباس ۲۰۱۵ به دلیل زیبایی مد و بیان احساسات دقیق کاراکترها در بازه زمانی فیلم به فیلم« هتل بزرگ بوداپست» تعلق گرفت.

طراحی لباس فیلم «هتل بزرگ بوداپست» فقط به تصویر کردن فضای تاریخی فیلم بسنده نکرده است و خیلی زیرکانه تحلیلی جامعه شناسانه را در پس خود همراه دارد. ملینا برای بار چندم ثابت کرد که به عنوان یک طراح لباس شناخت کاملی از تاریخ و جامعه دارد. خود او می‌گوید: به نظر من طراح لباس موظف است مطالعات جامعه شناختی کاملی را داشته باشد. او و دستیارانش باید اطلاعات کافی درباره زمان و مکان وقوع ماجرای داستان داشته باشند و لباس شخصیت ها را حتی تا ظریف ترین و کوچک ترین جزئیات آن  به دقت طراحی کرده و در نهایت متناسب با قد و قامت بازیگران بدوزند. این مسئله به ویژه در مورد فیلم‌های تاریخی بسیار دارای اهمیت است .

طراحی-لباس-فیلم-هتل-بزرگ-بوداپست

ملینا معتقد است وس اندرسون مانند یک راهنمای بزرگ در همه پروژه‌هایی که با او همکار بوده، به تیم طراحی لباس کمک می‌کرده است. او می‌گوید: اندرسون آن قدر از اطلاعات غنی در مورد کاراکترها برخوردار است که حتی جزئی‌ترین و ریزترین موارد را به‌خوبی می‌توان در نظر گرفت. برای مثال می‌توان به دکمه‌های پیراهن کاراکتر گوستاو اشاره کرد که در مرحله اول قرار بود از نوعی پلاستیک ساخته شود و بعد از جلسه‌هایی که با اندرسون داشتیم، او برای تیم ما توضیح داد که دکمه‌های آن زمان از نوعی سنگ ساخته می‌شد که برای نشان دادن وقار کاراکتر ها به ما کمک بسیاری را کرد.

من و اندرسون جلسات بسیاری را با هم به تحلیل و بررسی سبک زندگی مردم سال‌های ۱۹۳۰ می پرداختیم، از نظر اندرسون یک طراح هنری اگر کاملاً وفادارانه یک دوران تاریخی را به تصویر بکشد، اثری هنری خلق نکرده و فقط به عنوان یک تاریخ نگار و خیاط می‌توان از او تجلیل کرد. یک طراح لباس برای نشان دادن فضاهای تاریخی، باید به صورت روان شناختی و زیرکانه  نگاه آن روز را با امروز خود بیامیزد. مثلاً می‌توان به این نمونه اشاره کرد که رنگ بنفش یا ارغوانی در آن دوران رنگ سلطنتی به حساب می‌آمد و در آن زمان افراد سلطنتی از بنفش یک دست برای لباس‌هایشان استفاده می کردند و اگر ما می خواستیم وفادارانه لباس آن دوران را به تصویر بکشیم، فضای نسبتاً سردی را در فیلم القا می کردیم. ولی برای این که این سردی را خنثی کنیم، از کت هایی با رنگ خاکستری که خاص افراد فرهیخته آن دوران بود، در کنار اورکت‌های بنفش سود جستیم.

ما با توجه به رنگ‌های گرم و سردی که در پس زمینه وجود داشت ، رنگ لباس‌ها را تغییر دادیم تا بتوانیم فضایی متعادل را در فیلم به تصویر بکشیم، چرا که فقط تعهد کاملی به فرم لباس ها داشتیم و رنگ را بر اساس بار روانی صحنه به دل خواه تغییر می‌دادیم. گوستاو با نقش‌آفرینی استادانه رالف فاینس شخصیت فانتزی و کاملی از یک جنتلمن تمام عیار است. ظاهرش همواره آراسته و پیراسته است و بیش از هر چیز دیگری به برخورد درست و نزاکت اهمیت می‌دهد. ما برای طراحی لباس این کاراکتر دوست داشتنی از مد آن روز بهره گرفتیم و برای این  کاراکتر به خصوص از واقعیت و فانتزی در کنار هم استفاده کردیم.

ملینا می‌گوید: من معتقد هستم نباید مانند یک ماشین تولید کار کنیم و باید خلاقیت خود را همواره به کار گیریم. برای نشان دادن وقار و شخصیت گوستاو،بعد از تحقیق زیاد ، به نوعی از خزمرغوب که توسط شرکت فندی طراحی شده بود، رسیدیم و از آن برای طراحی لباس کاراکتر پلیس نیز استفاده کردیم.

برای نقش آدم کش که به هنرنمایی ویلیام دافو اجرا شد، ما به نوعی کاپشن چرم رسیدیم که طراحی آن توسط شخص خودم صورت گرفت و به پیشنهاد اندرسون یک جیب ویژه روی آن برای جاگیری و حمل اسلحه اضافه کردیم.

به اشتراک گذاری

دسته‌بندی: لباسبرچسب‌ها: , بازدیدها: 654
تاریخ انتشار:26 اردیبهشت, 1402

دیدگاه خود را بنویسید