«یلدا» برای شما خوب باشد و خاطرهساز. با خودمان فکر کردیم که چه چیز ممکن است شما همراهان دوستداشتنی هیچیک را خوشحال کند؟ آن هم «هیچیک»ی که تلاش و علاقهاش فرهنگ، مد و فشن است، به این نتیجه رسیدیم که یکی از آیین شب یلدا را برایتان ساده و اجرا کنیم. کاش میتوانستیم میزبان شما باشیم و سفرهداری کنیم که نمیشود. کاش هدیههای یلداییتان با ما بود که آن هم شدنی نیست. پس تصمیم گرفتیم، اندازهی یک مشورت گرفتن با حضرت «حافظ» کنار شما باشیم. پیشتر خوب است بدانیم که «حافظ» در زمان زندگی نیز آنقدر مهم و معتبر بود که مردمان زمانهاش با او مشورت کنند. شاعری دانا، رک، خلاق و اهل زندگی. حتماً میدانید که در زمانهی او حافظِ قرآن بودن کار خاصی نبود، نه اینکه همه حافظ قرآن باشند نه! اما جو اجتماعی طوری بود که این امر را آسان میکرد. اما قرآن را به هفت روایت خواندن امر ویژهای محسوب میشد. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید حضرت «حافظ» ما آنقدر رک و اهل حرف زدن و خواستن بوده که تمام بیتها پایانی را با خودش حرف یا به خودش هشدار داده تا از تندی رک بودن بکاهد و نمکینش کند. شما از کسی مشورت میگیرید که دوست صمیمی «شاهشجاع» پسر دشمنش «امیر مبارزالدین» است. شاید همین سیاست و هوش این شاعر باشد که ما هنوز حرف او را میفهمیم و سراغش میرویم. آمادهاید؟ اول به رسم و قاعده مسلمانی حافظ باید فاتحه بخوانیم. هر چند تصور نکنید فاتحه را قدیم برای رفتگان میخواندند، در دورهای که حافظ زندگی میکرده، فاتحه را پزشک چون برای مداوا بالا سر بیمار میرفته میخوانده تا هم از خدا اجازه بگیرد و هم کار ساده شود.
«فاتحهای چو آمدی بر سر خستهای بخوان»
این هم نمونهی مستندش. راستی «خسته» هم همان بیمار بوده. حالا اول فاتحه بخوانید و بعد از یک تا سه عددی را انتخاب کنید. چون ما سه غزل را کوتاه؛ اما مفید برای شما توضیح دادهایم. یلدای شما بیاهرمن باد.
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
شمارهی یک را انتخاب کردهاید؟ غزلی که نشان میدهد حضرت حافظ تا چه اندازه حتی شاید افراطی به دوستانش وفادار بوده است. دوست یکرنگی که هرگز منفعت خویش را به دوستانش ترجیح نمیداده. به نظر میرسد غزل به شما میگوید این چنین هستید. حافظ وقت سرودن این غزل جابهجایی پادشاهی تجربه کرده. هر چند این جابهجایی را دوست ندارد اما کمکم همه چیز را مرتب میکند. سرتان را درد نیاوریم شاید در شرایط خوبی نیستید! دلتنگ باشید یا نا امید. به احتمال زیاد بین دوراهی مانده باشید اما حال شما بهتر خواهد شد. بهزودی همه چیز را تغییر میدهید و از نسیم زلف بنفشه پر شکن خواهد شد و برایتان روزهای بهتری رقم میخورد.
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
شما عاشق هستید؟ یا شاید هم با کسی قهر؟ نکند شما دلخور باشید؟ از غزلی مشورت میگیرید که برای دوری بین «حافظ» و «شاه شجاع» گفته شده. دلتنگی و فاصله. شما مجاز هستید این دوری را به هر چه میخواهید نسبت دهید. حتی یک آرزو. حافظ مسیر «به درد عشق بساز و خموش باش» را برای خودش انتخاب کرده. چرا؟ چون آنقدر هوشیار بوده که میدانسته غزلش مسیر لازم را پیدا میکند. ناراحت نباشید. همه چیز خوب و درست خواهد شد. گرفتاریها، فاصلهها، دلتنگیها همه درست خواهد شد.
شاه شمشادقدان؛ خسرو شیرین دهنان
که اینطور! خبر خوب! پیشنهاد عالی! حتی شاید همین حالا که این چند خط را میخوانید نصیب شما شده باشد. غزل مبارک و خوش احوالی است. دست کم که حال حافظ ما در این غزل و دوران مساعد بوده. شما هم از یلدا نهایت استفاده را ببرید و منتظر اتفاقات، تغییرات و پیشنهادات خوب باشید.