اسپانیا کشوری است دوست داشتنی. یک جغرافیای متفاوت از کل اروپا با مردمانی خون گرم و خلق و خویی که بیشترین قرابت را با ما دارند.
به طور طبیعی خیلی از افراد، سفر به اسپانیا را از مادرید- پایتخت کشور- شروع میکنند. مادریدیها به ذوق زدگی و اظهار شعف مسافران تازه وارد عادت دارند، اما اگر به آن ها بگویید قصد دیدار از بارسلونا را هم دارید، اندکی در هم می روند. اگر برای دانستن چرایش اصرار کنید، زیرلب میگویند: «اوه، چه عالی ،پس حتماً آن جا را بیشتر دوست خواهی داشت. بارسلونا ، مادریدی است که دریا هم دارد.» اما این، همه ماجرا نیست. بارسلونا یک سخاوت الهی است. یک جمع حالِ خوب به علاوه آفتاب و دریا، دیوانگی و رنگ.
در بارسلونا آهسته قدم بردارید
به سختی توانستهام جایی در بارسلونا برای اقامت بیابم .چیزی که حساب نکرده ام ،این است که برخلاف سایر شهرهایی که از آن رد شده ام، پیدا کردن اقامتگاه در تابستان بدون رزرو قبلی در بارسلونا کار آسانی نیست. چرا که در این فصل سال، سیلی از مسافران و دانشجویانی که میخواهند از آخرین فرصت های تعطیلی و آفتاب گرم تابستانی استفاده کنند، به جنوب اروپا سرازیر میشود و این ماجرا در اسپانیا به اوج خودش می رسد.
تصمیم گرفته ام از مادرید تا بارسلونا را با اتوبوس بیایم تا تجربه سفر زمینی و شهرهای کوچک بین راه را از دست ندهم. مسیری هشت ساعته و البته برخلاف پیش بینی ام به غایت کسل کننده . پوشش گیاهی اسپانیا به دلیل شرایط خاص اقلیمی تنوع گوناگونی دارد، اما شمال اسپانیا و به طور خاص تراین مسیر به علت شرایط سخت و کوهستانی و البته کمی خشک در بهترین حالت یادآور جاده های مرکزی ایران خودمان است . ترجیح میدهم چشمانم را ببندم و به تصاویری که از بارسلونا دارم، فکر کنم. شهری که یادآور طعم تند فوتبال و شن های طلایی بهترین سواحل دریای مدیترانه است. مردمانی خون گرم و اصیل که به شیک پوشی در کل اروپا شهره اند و به شدت در مورد حفظ رسوم، فرهنگ، زبان و استایل منحصر به فرد خود حساسیت دارند و البته برای حفظ این اصالت تا پای جنگ با حکومت مرکزی هم پیش رفته اند .و در نهایت بارسلونای زیبا. البته با اشتباه استراتژیک من ، ساعت ۱۲ نیمه شب آخر هفته وارد شهر می شوم و حدود یک ساعت طول میکشد تا هاستلی را که به سختی رزرو کرده ام، بیابم و روی تخت خنک و تمیز از هوش بروم. و البته صبح آخرین درسم را فرا میگیرم که همیشه آدرس تمام توقفگاه های اتوبوس را چک کنم، چراکه ایستگاه آخر اتوبوس تا هاستل، تنها پنج دقیقه پیاده فاصله دارد.
موقعیت و جمعیت شهر بارسلونا
بارسلونا شهر عجیبی است؛ ترکیب دل پذیر هنر، معماری ، آفتاب و دریا . تجلی زندگی به سبک مدیترانهای. ثروتمندترین شهر اسپانیا و مرکز ایالت خودمختار کاتالونیا که تمایلات جدایی طلبانه اش به سختی توسط دولت کنترل میشود.
بارسلونا با جمعیت پنج میلیون نفری- بعد از مادرید- پرجمعیت ترین شهر اسپانیا و بزرگ ترین شهر مدیترانه است.شهر متفاوت بودن خود نسبت به پایتخت مرکزی را از همان لحظه اول اعلام می کند.
زبان مردم بارسلونا
زبان اول در بارسلونا کاتالان است. هر چند که همه مردم زبان اسپانیایی را میدانند، اما تعصب خاصی به صحبت با زبان بومی خود دارند و این حتی به تابلوهای شهری و علایم راهنمایی و رانندگی هم کشیده شده است .
حتی اگر اسپانیایی بلد باشید، این جا توفیق چندانی در مکالمه به زبان اول ندارید، چرا که کاتالانی چیزی فراتر از یک انشعاب گویشی است. یک زبان منحصر به فرد با گرامر متفاوت که آن را به ترکیب اسپانیایی، فرانسوی و پرتغالی در مخلوطکن تشبیه میکنند. البته مراقب باشید این تعریف دوستان مادریدی را جلوی اهالی آن جا به کار نبرید!
بارسلونا یکی از ثروتمندترین مناطق در اروپا
کاتالانها بیشترین درآمد و ثروت اسپانیا را در اختیار دارند. بارسلونا و حومه آن مرکز صنایع سنگین چون آهن و فولاد و صنایع سبک تری چون موزاییک و سرامیک است. تجمع صنایع چاپ، خودروسازی و هنرهای تاریخی تر و بومی تری چون کشتی سازی باعث شده تا این منطقه یکی از ثروتمندترین مناطق در کل اروپا باشد. با این حال کاتالانها سنگین ترین مالیات ها را پرداخت میکنند و ثروت آن ها در بقیه مناطق کشورو حکومت مرکزی خرج می شود. و این موضوع روز به روز بر گسترش سرخوردگی این منطقه دامن میزند.
با این وجود بارسلونا از سال ها قبل به قطب هنر، معماری و فرهنگ اسپانیا تبدیل شده است و یکی از پیش روترین شهرها در جذب توریست است. البته این برای شهری که به کمک ثروت بی حد ،سبک زندگی مدیترانهای و کوچ طراحان و هنرمندان نابغه تبدیل به یک خانه مد زنده و بزرگ شده است ، عجیب به نظر نمیآید.روندی که بعد از بازیهای المپیک ۱۹۹۲ بارسلون ،سیر صعودی به خود گرفت تا هم اکنون جزو مقاصد اول در اروپا باشد .
آنتونی گائودی(Antoni Gaudi) معمار بزرگ کاتالانها بود که سازه های او ترکیبی سحرانگیز از طبیعت، مذهب و معماری است . او بسیار به جزئیات دقت داشت و کارهایش مخلوطی از سرامیک، آهن و شیشه های رنگی است. او به ندرت طراحی هایش را روی کاغذ می کشید، بلکه در ابتدا مدل سه بعدی از ایده خود می ساخت و سپس جزئیات بنا را در حین ساخت به آن اضافه می کرد.
گائودی بخش مهمی از جریان جنبش مدرنیسم در جهان به حساب میآید و به حق او را پدر هنر مدرن در اروپا می نامند.
استفاده از شیشه های رنگی جزئی از هویت معماری بارسلونا و یکی از محبوب ترین تکنیک های گائودی بزرگ بوده است.
Desigual برند محبوب اسپانیاییها که ترکیب رنگارنگ و طراحی هایی شبیه به کارهای گائودی آن را به یک صنعت نیم میلیارد یورویی تبدیل کرده است.
بارسلونا را به راحتی نمیتوان درک کرد. هر کجای شهر رنگ و طعم مخصوص به خود دارد. قدمت تاریخی و بناهای حیرت انگیزی که از دوره پادشاهی رومن ها تا دوره گوتیک و رونسانس به جا مانده، هر کسی را که ذرهای علاقه به تاریخ و معماری داشته باشد ،جذب خود می کند. دهها مجموعه در بارسلونا جزو میراث بشری و بناهای حفاظت شده یونسکو به حساب میآیند که اتفاقا مهم ترین آن ها بناهایی است که کمتر از ۲۰۰ سال قدمت دارند و توسط آنتونی گائودی(Antoni Gaudi) معمار افسانه ای ساخته شده اند.
اصولاً نام شهر با نام گائودی پیوند خورده است و تجربه بارسلونا بدون دیدار از ساخته های او بی معنی است. پارک گوئل(Guel Park) و سازه های ساخته شده از سرامیک های رنگی محبوبش، خانه مواج Casa Mila و بسیاری بناهای دیگر، یادگار مردی است که به اعتقاد بسیاری سالها از زمان خودش جلوتر بود .
کلیسای ساگرادا فامیلیا
اما مهم ترین سازه اوکه نماد بارسلونا و پر بازدید ترین مکان در کل کشور اسپانیا به حساب میآید، کلیسای Sagrada Familia است که گائودی بیش از ۴۳ سال از عمر خود را صرف آن کرد و با این حال تا زمان مرگش، کارحتی به نیمه هم نرسید.
ساختمانی به معنای دقیق کلمه حیرت انگیز که حتی تلخی انتظار سه ساعته در صف ورود از شیرینی آن کم نمیکند. این مجموعه برای درک شدن زمان زیادی را طلب میکند تا بتوانید داستان ها و اسطوره ها را یک به یک در حکاکی ها و لابه لای سنگ ها و مجسمه ها پیدا کنید.
یکی از بهترین موهبت های دیدن جهان و بنا هایی از این دست ، گسترش جهان بینی و البته کوچک شدن روحیه خود بزرگ بینی است که هنر نه تنها نزد ما بلکه گویا دست بسیار آدمیان دیگر هم بوده است !
بعد از مرگ گائودی کار هم چنان روی این کلیسا ادامه دارد و پیشبینی میشود سال ۲۰۲۶ و هم زمان با صدمین سالگرد درگذشت معمار آن ،به اتمام برسد.
مردمان شهر بارسلونا
اسپانیایی ها و به طور خاص کاتالانها مردمانی بسیار خون گرم هستند. در بارسلونا ،دوستی با مردم محلی می تواند به سادگی و از یک سوال کوتاه آغاز شود. آن ها تا مطمئن نباشند که شما جواب خود را گرفتهاید، منصرف نمی شوند، حتی اگر مجبور باشند چندین خیابان شما را همراهی کنند. در عین حال آن ها یکی از شیک پوش ترین و با استایل ترین مردمان اروپا به حساب میآیند. بارسلونایی ها تقریبا برای هر منظوری که از خانه خارج می شوند، لباس مرتب و آراسته می پوشند و به قول فرنگیها Dress Up می کنند. آن ها را به ندرت می توان با دمپایی لا انگشتی و لباس های گل و گشاد یا لباس های خیلی مختصر و اندک!- که میتوان از شهرهای ساحلی انتظار داشت -در خیابان دید و این یکی از وجوه تمایز محلی ها و توریست هاست.
این جا به شدت به وضع ظاهر و نحوه عرضه شدن در دیدگاه عمومی اهمیت میدهند و این برای شهری که برای هر بودجهای( به هر اندازه) هزاران فرصت در اختیار میگذارد، دور از انتظار نیست. بارسلونا مکان معبود خریداران افراطی است.
لوکس ترین برندها در بارسلونا
اگر برای خرج کردن به بارسلونا بیاید، هرگز ناامید و سرخورده به خانه باز نمی گردید. از لوکس ترین برند های جهان چون پرادا و آرمانی گرفته تا Custo – برند بومی و محبوب کاتالانها – در کنار هم دیوانهوار مشتاقان پول دار را به خود جذب می کنند. بدون شک پایتخت کاتالانها یکی از پیش روترین شهرها در حوزه فشن است، اما جنس آن بسیار متفاوت از شهرهایی چون میلان و پاریس است. دیدن شیک پوشانی با لباسهای ورساچه و عینک های ۶۰۰ یورویی در کنار هیپسترهایی با شلوارهای بگی پاره پوره و لباس های ریش شده و خال کوبی های بزرگ، یک تصویر عادی است و این یکی از دلایل دوست داشتنی بودن بارسلون است.به واقع اگر کسی به نهایت و اکستریم ها در سلیقه پوششی- در هر جهتی- علاقه مند باشد، این جا سرزمین اوست.
فرصت خرید اما در بارسلونا تنها محدود به برندها نمی شود .در کنار لوکس ترین نام های جهان ،دنیایی از طعم و رنگ و بازی های دیگر به پاست که برای دیدن آن به فشرده ترین صورت ممکن باید سری به یک خیابان خاص بزنید؛ خیابان لا رامبلا
لارامبلا خیابانی در بارسلونا
رامبلا معروف ترین خیابان بارسلونا و یکی از مشهورترین خیابان ها در کل جهان است .خیابانی تقریبا یک و نیم کیلومتری که در نگاه اول شبیه خیابان میرداماد تهران است .البته اگر لاین وسط آن را هم به پیاده ها اختصاص دهید! ردیف چنارها و سه ردیف پیاده راه سنگ فرش شده عریض اولین تصویری است که به چشم میآید.
رامبلا به زبان اسپانیایی به معنای خیابان است و رامبلا جمع آن . یعنی به زبان ما تقریبا می شود خیابانِ خیابان ها!
دلیل این نام گذاری عجیب این است که این خیابان از به هم پیوستن پنج خیابان کوچک تر- که انگاری هرکدام حال و هوای خود را دارند- تشکیل شده است و میدان کاتالونیا را که از مهم ترین میدان های شهر است ،به مجسمه کریستف کلمب در کنار بندر گاه وصل می کند.
این جا مکان اشک ها و خنده های بسیاری بوده است و میعاد گاهی همیشگی. از تظاهرات خشن ضددولتی تا پایکوبی فوتبالی های دو آتشه و طرفداران ستاره های آبی اناری پوش بارسلونا .
خیابانی که قرن ها پیش بستر رودخانه ای در خارج از شهر بوده است – رمل به زبان عربی به معنای رودخانه ای با بستر شنی است- و در سال ها در قلب شهر قرار گرفته است.
درباره رامبلا بیشتر بدانید
رامبلا دقیقاً مرز بین دو دنیای متفاوت در بارسلوناست و این یکی از ویژگیهای خاص آن است. بسته به این که کوچه ها را به چپ یا راست بپیچید، میتوانید دو دنیای کاملاً متفاوت را درک کنید. منطقه قدیمی یا اصطلاحاً Old Twon و بناهایی به سبک گوتیک در شرق و منطقه شیک و رنگارنگ El Raval و بناهای مدرن آن در غرب خیابان قرار گرفتهاند.
انبوه مغازهها و بوتیکهای خاص و هتل های مجلل در کنار باجه های گل فروشی، هاستل های ارزان قیمت و بساط های خرت و پرت فروشی، معجون سرگیجه آوری ایجاد کرده است. در تمام گوشه و کنار ها اجراهای خیابانی جریان دارد ؛نمایش هایی با شخصیتهای تاریخی و اساطیری از شیاطین گرفته تا گلادیاتورها ،دلقک ها و بالرین های رقصنده که بین جمعیت میچرخند .بساط فروش یادگاری ها هم داغ است. این ازدحام گاهی تا آن جا پیش می رود که فکر میکنم رامبلا قربانی شهرت خود شده است. زمانی که به این ازدحام، جیب برهای فراوان بارسلونا را اضافه کنید، آشفتگی به اوج می رسد .
جیببرها این جا جولان میدهند ،به طوری که نیروی پلیس رسما اعلام کرده است که کار زیادی نمی توان کرد و وظیفه حفاظت از مال و اموال مسافران را به خودشان سپرده است؛ مسافران و قربانیان ساده دلی که کوله های بزرگ، دوربین و پولشان طعمه های آسان و هوس انگیز این سارقان فرز دست اسپانیایی است.
گاهی برای تمدد اعصاب و آرامش از خیابان اصلی وارد کوچه پس کوچه ها می شوم و با مغازه های کوچک که هنرهای دستی منطقه را میفروشند، سرگرم میشوم. استفاده از رنگهای گوناگون تند و درخشان در کارها به شدت محسوس است و مغازه های کوچک را تبدیل به معبد های رنگارنگ کوچکی کرده است .
قبلاً جایی خوانده ام که استفاده از رنگ های گرم و تند و درخشان با سرزندگی و شاداب بودن مردمانی که آن را به کار میبرند، ارتباط مستقیمی دارد. و خب البته چه جایی بهتر از بارسلونا برای داشتن این روحیه که اگر غیر از این بود، باعث تعجب می شد .با همین فکرها از مغازه بیرون میزنم که ناگهان سزار رم را که ساعتی پیش با هیبت عظیم خود در رامبلا در حال اجرای برنامه بود، می بینم ،در حالی که پاچه هایش را بالا زده و پاهای خسته از ساعتها ایستادن برای جمع کردن خرده یوروهای ته جیب مسافران را در جوی آب کرده و سیگار به دست آرزوهای دور و دراز و تفاوت های بی نهایت این دنیای عجیب را دود می کند.
تا زمانی که این جا هستید، نباید از دیدن برندهای معروف محلی غافل شوید. اسپانیا خود مهد برندهای بزرگی چون ماسیمو دوتی و Spring Fieldsاست .
برند های دیگری وجود دارد که دقیقا در این شهر متولد شده اند ؛نام هایی چون lvori که توسط گروهی از خلاقترین طراحان کاتالانی اداره میشود و لباس و کیف و کفش تولید می کنند، یا برند محبوب دزیگوال -Desigual که در سال ۱۹۸۴ متولد شد و هم اکنون با طراحی های مدرن، سبک های گرافیتی و استفاده از رنگهای تند و گوناگون- که بی شک از گائودی بزرگ الهام گرفته شده است- به یکی از غول های دنیای مد تبدیل شده است .
جاذبه های رامبلا
در رامبلا باید آهسته قدم زد، چرا که در هر قدم ممکن است دیدنی های بسیاری را از دست بدهید. در این جا گزینه ها بی نهایت است. مجسمه ۶۰ متری کریستف کلمب، خانه اپرای بارسلون و قدیمی ترین سالن تئاتر اسپانیا با ۴۵۰ سال تاریخ ، موزه هنرهای معاصر و قصر باشکوه Palace de la Virreina که میزبان بزرگترین رویدادهای فرهنگی شهر است، همگی در کنار هم آرام گرفته اندو شما را به طرف خود می خوانند.
حتی هنگام قدم زدن باید مراقب زیر پاهای خود باشید تا مبادا از پیاده رو های موزاییکی خوان میرو (Juan Miro)غافل شوید.
و البته این داستان میتواند هم چنان ادامه داشته باشد، چرا که بارسلونای دوست داشتنی چیزهای بسیار بیشتری برای گفتن دارد و خاکی که هرچقدر بیشتر درآن وقت بگذرانید، دل کندن را سختتر میکند.
در نهایت زمانی که به میدان کاتالونیا برگشتید، کمی در کنار فواره ۲۰۰ ساله میان میدان بایستید و جرعه ای از آب آن را بنوشید، چرا که مردم آن جا بر اساس افسانه ای قدیمی اعتقاد دارند اگر کسی کمی ازآن آب بنوشد، مجددا به این جا باز می گردد و این نهایت آرزویی است که میتوان در بارسلونای زیبا داشت .